در این ایام انقدر به من تبریک گفتند و تماس گرفتند که که کاندید شدی و ما عکست را در بیلبوردهای شهری و فضای مجازی دیدیم که هوس کردم دوره بعد خودم نامزد شوم.
گفتگو با مجید بهرهمند مجری برنامه آقای رئیس جمهور
چت شو «آقای رئیس جمهور» با اجرای محمد دلاوری و مجید بهرهمند تلاش کرده بود مخاطبانش را با زوایای مخفی و کمتر آشکار شده انتخابات به عنوان رویداد بزرگ سیاسی در کشور و نامزدهای آن آگاه کند و با سنت شکنی در نحوه مرسوم گفتگو با نامزدان احتمالی ریاست جمهوری، مصاحبه با افراد و شخصیتهایی که سودای ریاست جمهوری دارند، قصد حضور در خیابان پاستور را از سر گذراننده و به نوعی شهامت تصاحب صندلی بالاترین مقام اجرایی کشور را در خود میبینند، پیگیری کند. با توجه به اقبال این برنامه در فضای مجازی، گفتگویی با مجید بهرهمند داشتهایم که در ادامه میخوانید.
مردم یک جورهایی بد عادت شدهاند، اسم مناظره که میآید، میروند در حال و هوای مناظره چالشی و پر تنش. تنها قسمت نا آرام این مناظره در این دوره همان قسمتی بود که تیم آقای پزشکیان هاشف را پرت کرد و این تنها نقطه هیجان انگیز برنامه بود که شعله مناظره را کمی بالا برد و بعد دوباره همه چیز فروکش کرد و در یک خط آرام ادامه پیدا کرد. مناظره احمدی نژاد و موسوی حدود ۵۰ میلیون بیننده داشت و ۱۵۰ میلیون بازدید کننده خارجی. در مجموع اینکه امسال آتش مناظرهها زیاد داغ نبود و فضا تلطیف شده بود.
برنامه آقای رئیس جمهور اولین بار سال ۱۴۰۰ با همکاری محمد دلاوری به صورت مشترک اجرا شد. ۱۱ نامزد اصلح که ثبت نام کرده بودند، مانند مرحوم رستم قاسمی، و آقایان قاضیزاده هاشمی، غرضی، فیروز آبادی که دبیر شورای فضای مجازی کشور بود، علی مطهری، کواکبیان، محمد حسینی معاون رئیس جمهور و… میهمان برنامه ما بودند. فصل دوم آقای رئیس جمهور قرار بود سال ۱۴۰۴ باشد که با اتفاق ناگوار شهادت آقای ابراهیم رئیسی، ۱۴۰۳ پخش شد و در اسرع وقت برای تولید دست به کار شدیم.
مخاطب همیشه از برگزارکنندگان این تیپ برنامهها انتظار دارند که دروغ نشنوند، توقع دارند که خیلی بیپرده و شفاف با فردی که مسئول عالی رتبه کشوراست، صادقانه گفتگو کرده و مجری برنامه مطالبهگری کند. بینندگان ما در این عصر کاملاً باهوش هستند و سریع متوجه میشوند که مجری قبل از برنامه با مهمانان بر سر پرسشها و پاسخها توافق کرده است یا نه؟ اگر خیلی اتو کشیده و مصنوعی فقط تعریف و تمجید در یک خط منظم داشته باشیم، خیلی زود برنامه برای بینندگان خسته کننده و کسالت بار میشود تا حدی که از دیدن ادامه برنامه خودداری میکند. ما تلاش کردیم برنامهمان از این نوع اجرا فاصله بگیرد. چندین گفتگو داشتم که بسیار زیاد دیده شد و توجه مخاطب را به خودش جلب کرد. یکی از آنها مصاحبه با رشیدی کوچی بود که بدون هماهنگی از قبل خیلی داغ و هیجانی برگزار شد و خیلی جسورانه و نترس به سوالات پاسخ میداد. البته آقای ناصر همتی هم همینطور بود، خیلی بیپروا و شفاف و بدون هماهنگی به سوالها پاسخ میدادند که خروجیاش خیلی جذاب و دل نشین بود. مخاطب وقتی واقعی بودن گفتگو را لمس کند مشتری وفادار شما میشود.
در برنامه آقای رئیس جمهور ما اختیار تام داشتیم و این امر عامل دیده شدنمان بود. ما توانستیم فضای مناظره را کمی بشکنیم و مخاطب را درگیر خودمان کنیم و این را جا بیندازیم که این یک شوی تبلیغاتی نیست که گفتگوی مثبت و یک طرفه باشد؛ در واقع شما میآیید و صحبت میکنید و ما انتقاد میکنیم و شما پاسخ میدهید؛ البته گفتگو در جهت سازندگی نه تخریب. شفافیت با مخاطب و مهمان از اهداف اصلی برنامه ما بود که میخواستیم به مردم هم منتقل کنیم که این افراد همان کسایی هستند که بعد از انتخابات در صندلی پاستور مینشینند و وعده میدهند و قول اجرا.
مردم نمره قبولی برنامه آقای رئیس جمهور به ما دادند و خدا را شکر زحمات کل عوامل و تیم زحمت کش نتیجه بخش بود و انگیزهای شد برای گامهای بعدی در این مسیر. اگر شما به ذائفه مخاطب احترام نگذارید، مخاطب شما را کنار میگذارد و برنامه را عوض میکند. توقف و تحمل نمیکند. من این نمره قبولی را بر اساس نظرات مخاطبان به برنامه و همچنین بازپخشهای مختلف و چشمگیر بخشهای برنامه در فضای مجازی میگویم.
سطح تبلیغات در این دوره خیلی بالاتر و بهتر از دوره قبل بود. در این دوره قرعه به نام من افتاد و عکس من به عنوان مجری این برنامه در بیلبوردهای شهری و فضای مجازی منتشر شد که چالشهای زیادی هم برای من به همراه داشت. ما هر چه جلوتر رفتیم سعی کردیم نقش تایمر را نداشته باشیم و دستمان باز بود برای پرسشهای چالش برانگیز. و هر چه جلوتر رفتیم تاکیدمان بر این موضوع هم بیشتر شد. ضمن اینکه بعد از اجرای موفق برنامه ۱۴۰۰ مخاطب از ما انتظار داشت که دروغ نگوییم و مطالبه گر باشیم. ما اگر نسبت به برنامه گذشته، ضعیفتر ورود میکردیم قطعا اعتبار برنامه زیر سوال میرفت و مخاطب ما را به راحتی کنار میگذاشت و همین موضوع کار ما را دشوارتر میکرد و مسئولیت ما را سنگینتر.
اولین تجربه اجرای برنامه جلوی دوربین زنده، ۱۲ سال پیش بود. پخش زنده شبکه دو به مدت ۳۰ شب برنامه ماه مبارک رمضان که با آقای رسالت بوذری و حجتالاسلام شهاب مرادی به تلویزیون رفت و بعد از افطار در برنامه شبهای روشن در بوستان شفق هر شب روی آنتن بودیم. از آن برنامه ترس و استرس اجرای برنامه برایم ریخت. حدوداً ۲۳ سال است که در فضای رسانه با علاقه فعالیت میکنم، و گزارشهای مکتوبی که در این سالها از شخصیتهای سیاسی، چهرههای هنری و… گرفتهام کمک بزرگی به جهت تسلط و کیفیت اجرا و ارتباط گیری با مهمانها در برنامههای تصویریام بود. شخصیتهای سیاسی از بیرون تابوی بزرگی هستند که حتی فکر رودررو شدن با آنها هم حس استرس و ترس در وجود آدم میاندازد، در صورتی که وقتی از نزدیک که با آنها هم کلام میشویم، تمام آن فضا میشکند و میفهمیم که کاملا مانند آدمهای عادی میمانند.
از میان کاندیدها حس میکردم با آقای زاکانی در گفتگو به چالش بزرگ برخورد کنم، مخاطبان امروزی ما به شدت هوشیار و آگاه هستند و خیلی سریع فرق حقیقت، وعدههای بی سرانجام و از زیر پاسخ در رفتن را میفهمند. بازی با افکار عمومی و با احساسات مردم از خط قرمزهای همیشگی من بوده است. برعکس آقای زاکانی، افتتاح برنامه آقای رئیس جمهور با آقای محسن رضایی بود، چقدر لذتبخش بود و فضای گرم و راحتی داشتیم. نقطه مثبت و حائز اهمیت آقای رضایی مسلط و آگاه بودن نسبت به آمار و ارقام و همچنین سوالاتی بود که پرسیده میشد و خیلی شفاف و صادقانه در آخر گفتگو اعلام کرد که به هر دلیلی با تقویت این احتمال مبنی بر اینکه در این دوره رای نیاورد کنار میکشد و به اجماع فکر میکند.
اتفاق جالبی که بعد از انتشار عکس من در بیلبورد های شهری برای برنامه آقای رئیس جمهور افتاد این بود که خیلی ها تصور می کردند من هم کاندید ریاست جمهوری شدهام، خیلیها تماس تلفنی با دفتر داشتند که کد انتخاباتی آقای بهرهمند برای روز رای گیری چیست؟ یک اتفاق جالب دیگر که در این دوره افتاد به اسم برنامه که آقای رئیس جمهور بود، بر میگردد. ما در این دوره سعی کردیم از خانمهای سیاستمدار مطرح کشور هم دعوت کنیم. سرکار خانم مولاوردی را به برنامه دعوت کردم که از حضورشان استفاده کنیم که پاسخ جالبی در جواب دعوتم داد: هر موقع اسم برنامه شد خانم رئیس جمهور من میآیم. همچنین یکی از بیلبوردهای ما مقابل ستاد یکی از نامزدهای مطرح ریاست جمهوری بود که چند نفر حضوری آمدند و تهدید آمیز با ما صحبت کردند که اگر جمع نکنید خودمان آن را جابه جا میکنیم. البته بیلبورد برنامه ما را شهرداری نصب کرده بود و همه مجوزها را داشتیم و بعداً که دیدند تمامی مجوزهای نهادهای نظارتی و امنیتی را داریم بیخیال شدند. نکته پایانی اینکه انقدر که در این ایام به من تبریک گفتند و تماس گرفتند که که کاندید شدی و ما عکست را در بیلبوردهای شهری و فضای مجازی دیدیم که هوس کردم دوره بعد خودم نامزد شوم.
بهنام مزینانی
There are no comments yet