مجید انتظامی موسیقیدان و آهنگساز فلیم روز واقعه درباره روند انتخاب موسیقی، فیلم و همچنین ساخت موسیقی عاشورایی میگویید:من عاشورا را حماسه میبینم و شما شاید تحت تأثیر حماسه اشک هم بریزید اما بن ماجرا حماسی است.
بهرام بیضایی فیلمنامه روز واقعه در ۱۳۶۱ نوشت و در ۱۳۶۳ منتشر شد. این فیلم در سال ۱۳۷۳ ساخت شد و در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در پنج بخش سیمرغ بلورین را از آن خود کرد: سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای شهرام اسدی، سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای مجید انتظامی، سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی برای عبدالله اسکندری،سیمرغ بلورین بهترین صحنه آرایی برای مجید میرفخرایی و سیمرغ بلورین دومین فیلم برای شهرام اسدی.
مجید انتظامی موسیقیدان و آهنگساز چندی پیش در گفتگویی درباره این فیلم از روند انتخاب موسیقی، رسیدن به فضای مورد نظر در این فیلم و همچنین ساخت موسیقی عاشورایی سخن گفته است که در ادامه میخوانید.
شما در روز واقعه به سراغ آواهای اساطیری میروید و سازهای بدوی، صدا گرفتن از سنگ و ریتم گرفتن از حرکتها و… برای این فیلم سراغ تحقیق رفتید یا محصول جوشش درونی بود که انباشتی هم از تحقیقهای قبلی شما در آن وجود داشت.
اگر الان فیلمی مثل روز واقعه را سفارش دهند، شاید انجام ندهم. آن موقع جوان بودم و به این چیزها توجه نمیکردم. برای اینکه هر کسی از امام حسین و ائمه یک برداشتی دارد، من نمیتوانم برداشت شما را بشنوم و درک کنم، ولی وقتی من این را به موسیقی تبدیل میکنم شما برداشت من را میفهمید و ممکن است با برداشت شما یکی نباشد. آن وقت است که من باید پاسخگو باشم، برای این است که میگویم در حال حاضر شاید آثاری از این دست را با تردید قبول کنم. آن موقع چوب، سنگ و ظرف و کِل کشیدن بوده است، با اینکه ما برای روز واقعه هیچ شاهدی نداشتیم، ما هیچ صدایی از زمان تاریخی روز واقعه نداشتیم، مثلاً این که مردمان آن دوره چطور کِل میکشیدند، تمام ایدهها را من از فیلم گرفتم، نوع سازبندی، انتخاب سازها، نوع ملودی، هیچ شاهدی نبود. یادم هست که من دو یا سه ملودی کار کرده بودم – آن موقع دیگر سینتی سایزر داشتم- و برای آقای اسدی ضبط کردم تا او یکی از آنها را انتخاب کند.
پژوهش تاریخی برای رسیدن به حال و هوای آن دوره انجام دادید؟
صد درصد، چرا که باید بو و رنگ گذشته را میداد، استفاده از سنگ و چوب و ظرف و قابلمه و… موسیقی بدوی است. آن صحنه که زنان به صورتهایشان میزنند، از عزاداری زار ایده گرفتم وگرنه موسیقی آن مراسم اینگونه نیست. این موسیقی حال و هوای درون من بوده است، شما البته خیلی هم قدرت تحقیق نداری که بدانی مثلاً بر سر قبر و مزار مردگان چه کار میکردند و چه نوع عزاداری انجام میدادند. تخیل ذهنی من است که میتوانسته اینگونه باشد.
در موسیقی آن فیلم ما از جشن و عروسی حرکت میکنیم و بعد واحه و واحه و مرحلهبهمرحله موسیقی حرکت میکند تا به تراژدی میرسیم و بعد از تراژدی شخصیت به…
کمال میرسد.
بله دقیقاً
من سعی کردهام که این به وجود بیاید. این موسیقی عاطفی نیست، درباره یک بخش از فیلم، من با کارگردان بحث داشتم، او عقیده داشت باید مردم زار بزنند ولی من عقیده داشتم این یک حماسه است. امروز عزاداریها به سمت عاطفی رفته است در حالی که به نظر من یک حماسه است، وقتی ۷۲ نفر در مقابل یک لشکر عظیم میایستند و میدانند که شهید خواهند شد، این حماسه است. از نظر من این است شاید نظر شما چیز دیگری باشد، بارها از من خواستند تا در تلویزیون درباره عاشورا صحبت کنم؛ اما من قبول نکردم، چون نقاط نظر مشترکی نداریم. من عاشورا را حماسه میبینم. شما شاید تحت تأثیر حماسه اشک هم بریزید اما بن ماجرا حماسی است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است