دانشگاهی شدن رشته هنرهای آیینیسنتی نه تنها میتواند از زوال این هنرها جلوگیری کند، بلکه نسل جوان را هم با این هنرها آشنا میسازد.
داود فتحعلیبیگی را میتوان یکی از بزرگترین هنرمندان پیشکسوت عرصه هنرهای آیینی-سنتی دانست که بیش از چهاردهه است به شکل مستمر درشاخههای مختلف این حیطه قدم برداشته و صرفنظر از نگارش آثاری دراین زمینه به اجراهای مختلفی ازجمله تعزیه، نقالی، سیاه بازی و… پرداخته است. او که درسالهای اخیر عضو شورای سیاستگذاری جشنواره هنرهای آیینیسنتی بوده است، همواره براین باور است که این هنر نیازمند متولی و حامیان دلسوزی است که بتوانند این هنر را بیش از پیش درجامعه ساری و جاری کنند. با این هنرمند پیشکسوت و دغدغهمند درباره هنر پرقدمت تعزیه به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
یادم است درگفتوگوهایی که درسالهای گذشته با شما داشتم به این مسئله اشاره میکردید که تاکنون تمهیدی درباره جمعآوری دفترهای تعزیه صورت نگرفته، حالا دراین برهه زمانی این شرایط چقدر تغییر کرده است و آیا اتفاق تازهای در این زمینه رخ داده است یا نه؟
هنوز هم همان وضعیت است، هرچند ما در سالهای گذشته بهبهانه جشنواره نمایشهای آیینیسنتی هرازگاه یک دفتر تعزیه منتشر میکردیم که به همت دوستان این امر هم دیگر انجام نمیشود. اساسا گردآوری دفاتر تعزیه باید بهعنوان یک پروژه ملی باید تعریف شود و نهادهای مربوطه متولی آن باشند تا مجموعه این دفترها به چاپ برسد. چرا که این دفترها به مثابه میراث گرانقدری است که اگر از دست برود جایگزینی نخواهد داشت. شاید بیش از دو یا سه میلیارد مجموعه هزینه این کار شود، چون فقط انتشار این دفترها نیست بلکه مقایسه، پژوهش و گردآوری هم دراین زمینه لازم است. بههرحال تاجایی که اطلاع دارم با احتساب نسخههای تکراری، امروز نزدیک به سه هزار نسخه تعزیه داریم. این سه هزار نسخه هم مستلزم این است که اولا گردآوری شوند و بعد از آن نمونههای مشابه، بهخصوص آنهایی که دارای عنوان مشترک هستند دسته بندی و با یکدیگر مقایسه شوند. حتی میتوان دراین زمینه یک نسخه مرجع را درنظر گرفت و براساس آن به انجام این کار پرداخت. منظورم نسخه واحدی است که شامل ویژگی تمام مجالس تعزیه باشد و بهعنوان نسخه واحد مورد ارزیابی واقع شود. حالا ممکن است آن نسخه دارای ایراداتی هم باشد که این مسئله بحث دیگری است.
ظاهرا تعدادی از دفترهای تعزیه درحالحاضر درکتابخانه موزه “ملک” نگهداری میشوند؟
بله؛ علاوه برآن، بخش دیگری ازاین دفترها درکتابخانه مجلس، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه ملی هم هست. نکته این جاست که بودن این نسخ دراین کتابخانهها به تنهایی کافی نیست، خیلی وقتها ممکن این نسخهها درون یک کارتن دراین مکانها نگهداری شوند، بنابراین قرارگرفتن این نسخ در برخی موزهها و کتابخانهها نمیتواند دستاوردی برای ما درپی داشته باشد. طبعا ضرورت دارد که برای جلوگیری از فرسودگی، این نسخهها مورد اسکن قراربگیرند تا درگذر زمان از بین نروند. دوم این که کسی که میخواهد بر این دفترها نظارت کند باید حتما متنشناس تعزیه باشد. اما مهمترین بخش این است که این دفترها منتشر شوند، انتشارشان هم ازاین نظر اهمیت دارد که بهعنوان اسناد شاخهای از نمایشهای ملی ایرانی مورد استناد علاقه مندان و پژوهشگران قرارمیگیرد.
با توجه به اینکه این دفاتر جزو میراث ارزشمند فرهنگی ماست، کوتاهی در این زمینه چه توجیهی دارد؟
این سوالی است که مسئولان باید پاسخ بدهند. همان طور که اشاره کردید، دفترهای تعزیه، امروز جزئی از افتخارات ما ایرانیان به شمارمیرود، چون توانستهایم شکلی از هنر نمایش را به دنیا عرضه کنیم که بی نظیر است. درهمه جای دنیا، وقتی کشورها اسنادی را درباره نمایشهای پیشین خود مییابند آن را منتشر میکنند چون میدانند که روی این متون میشود کارهای زیادی انجام داد و این اسناد میتواند منبع خوبی برای مطالعه محققان از جنبه های مختلف جامعهشناسی، مردمشناسی و… باشد.
اگرچه در سالهای اخیر توانستهایم تعزیه را به نام خودمان و در ردیف میراث ناملموس به ثبت جهانی برسانیم، اما مسلما این ثبتها زمانی برای ما دستاورد به همراه خواهند داشت که درجامعه کاربردی شوند، اینطور نیست؟
من هم با شما موافقم که ثبت میراث ارزشمندی مثل تعزیه از منظر ملی و بینالمللی بهتنهایی نمی تواند کارساز باشد. بلکه یک متولی دراین زمینه باید برای حفظ و نگهداری ازاین هنر قدم پیش بگذارد. درواقع ما نیازمند مرکز حفظ و اشاعه هنرهای آیینیسنتی هستیم که به هردلیلی تا امروز شکل نگرفته است. درست است که سازمان میراث فرهنگی طی اقدام خوبی نسبت به ثبت جهانی تعزیه گام برداشت، اما باید از خودمان بپرسیم ما برای این هنر چه کردهایم؟ نهتنها تعزیه که اصولا میراث معنوی و ناملموس نیازمند حامی است تا شرح وظایفی در راستای احیای این هنرها در زمینههای پژوهشی، آموزشی و آفرینش انجام شود. اما متاسفانه تا امروز این اتفاق نیفتاده است. شاید به این خاطر که از دیدگاه دستاندرکاران سطح کلان فرهنگی این هنر چندان حائز اهمیت نیست و اگر همین امروز هم رنگ بویی ازآن باقی مانده است به برکت عزای امام حسین«ع» و علاقه مندی خود مردم بوده است.
به نظر شما بازآفرینی و به روزکردن هنرهای آیینیسنتی مانند تعزیه کاردرستی است؟ به هر حال امروزه برای حفظ خیلی از سنتها چارهای جز به روز کردن آنها و متناسب سازیشان با ذائقه مخاطب امروزی نداریم.
این حرف درست است امما باید پیش ازهر چیز تعریف درستی از بهروز شدن داشته باشیم. درهمه جای دنیا نمایشهای آیینی سنتی به همان شیوهای که درگذشته بوده نگهداری میشود. درباره تعزیه هم همینطوراست، مسلما شاکله و اساس آن قابل تغییر نیست. ضمن اینکه بسیاری از قصصی که در قلمرو هنر شبیهخوانی قرار دارند، قصص مذهبی هستند که شامل تاریخ اسلام و زندگی ائمه شیعه است و نمیتوان به شکل سلیقهای به دستکاری این متون پرداخت و نام این کار را بهروزشدن گذاشت.
با این نگاه، ما چقدر مجاز به تغییر در این میراث فرهنگی هستیم و تا کجا این تغییرات میتواند در متن یا شکل ایجاد شود؟
ما فقط مجاز هستیم درآن بخشهایی که تعزیهنویس به آن مراجعه کرده و ممکن است آن ماخذ از نظر ما معتبر نباشد، باحفظ شاکله و ویژگیهای نسخه اصلی، به اصلاح آن قسمت ها با حفظ ساختارش بپردازیم. همان کاری که ما چندسال پیش درارتباط با تعزیه «مسلم» به همت دفتر ادبیات و هنر «هلال» انجام دادیم که متاسفانه آن دفتر هم جمع شد و فقط توانستیم برهمین یک مجلس متمرکز شویم. ولی در همان دفتر «مسلم» هم سعی کردیم ساختار دراماتیک را حفظ کنیم و فقط بخشهایی که اشکال فنی و تاریخی داشت را اصلاح کنیم، بدون اینکه لطمهای به متن اصلی وارد شود. با این حال باید تاکید کنم که این ساختار دراماتیک و نمایشی قابلیت این را دارد که درتئاتر امروز مورد بهرهبرداری قراربگیرد. چون تعزیه نوعی از تئاتر روایی است که میشود از گونههای آن استفاده و آثار نمایشی خودمان را خلق کنیم. یعنی فقط به جهت ساختار دراماتیک متکی به آن باشیم؛ چهبسا بعضی هجاها نثر باشد، حتی ممکن است به شکل ترکیبی، پردهخوانی، نقالی و تعزیه کارکنیم و مجلسی را به وجود بیاوریم. مثل مجلس «پوستین وارونه» که من چندسال پیش براساس واقعه جنگ «جمل» نوشتم و مبنای آن تعزیه بود و توسط انتشارات «نمایش» به چاپ رسید.
دراین چهاردهه شاهد فعالیت مستمر شما درزمینه صیانت از تعزیه و اساسا هنرهای آیینیسنتی بودهایم، قطعا پیش ازاین دوران هم شما فعالیتهایی دراین عرصه انجام دادهاید، بااینحال خود شما فکرمیکنید مهمترین اقداماتی که دراین زمینه انجام دادهاید چه بوده است؟
مجموعه کارهایی که من و دوستان بزرگوار و اندیشمندی مثل دکتر ناصربخت در زمینه هنرهای آیینی سنتی کردهایم، زمینهای را برای دیده شدن دوباره این میراث به وجود آورد و توجهها را دوباره به این سمتوسو جلب کرد. خاطرم هست، زمانی که در کانون نمایشهای آیینی سنتی، سوگوارههای تعزیه را در تهران و چند استان کشور برگزار کردیم، بعدازآن شنیدم که استانهای دیگر هم این سوگواره را برگزار میکنند. درواقع ما با آن کار باعث شدیم تا تعزیهخوانی به لحاظ کمی در سطح کشور توسعه پیدا کند. درسالهای گذشته نشان دادن تعزیه در تلویزیون ممنوع بود، ولی امروز دوباره جسته گریخته تعزیه درقاب تصویر نشان داده میشود. اما بازهم تاکید میکنم جای نظارت و حمایت بیشتر ازتعزیه درشرایط فعلی خالی است. هرچند همین اندازه هم که راه شناخت و معرفی این هنر باز شده خوب است و امیدوارم درآینده نزدیک سازوکاری فراهم شود تا حمایتها نسبت به این هنر پررنگتر از پیش باشد.
شما ازجمله هنرمندانی بودهاید که همیشه نسبت به آکادمیکشدن هنرهای آیینی سنتی توصیه کرده و عملی شدن این حرکت را اتفاق مهمی میدانید. چقدر هنرهایی مانند تعزیه به دانشگاهها راه یافته و آیا توانسته مثمر ثمر هم باشد؟
دقیقا؛ چرا که معتقدم یکی از مهمترین اقداماتی که میتواند زمینه حفظ و نگهداری این هنرها را فراهم کند، راهاندازی و دایرکردن یک رشته دانشگاهی است و به نظرم میشود پایههای این امر را در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بنا نهاد. دانشگاهی شدن رشته هنرهای آیینیسنتی نه تنها میتواند از زوال این هنرها جلوگیری کند، بلکه نسل جوان را هم با این هنرها آشنا میسازد و باعث میشود از سویی، هم هنرمندان جوان دراین قلمرو آموزش ببینند و با مبانی آکادمیک آشنا شوند و هم براساس داشتهها و اندوختههای علمی، زمینه رشد و تعالی این هنر را فراهم کنند.
آزاده صالحی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است