گفتگوی تحلیلی

تسلط بر نگاه،بیان و صدا / حــامد بهـــداد گلش را زد …

سحر عصرآزاد در گفتگو با ماهنامه صبا درباره ویژگی های نقش شایگان در «می خواهم زنده بمانم» تحلیل هایش را ارائه داد که بخشی از آن را در ادامه میخوانید:

 

  • می‌دانیم این شخصیت می‌توانست منفور، تخت و تک بعدی شود. این یک هنر است، هنری که به نظر من در نویسنده و بعد کارگردان و بعد حامد بهداد که آن را ایفا کرده خوب درک شده و باعث شده تا یک چنین نقشی برای هر بازیگری یک آرزو و یا یک رویا باشد. به خصوص از جهت اینکه خود را به عنوان بازیگر به چالش بکشد و با یک نقش منفی درونی که در بخش‌هایی به خاکستری نزدیک می‌شود و به ظرافتِ به شدت خاص و زیر پوستی‌ نیاز داشته که این را بهداد در کنترلی که بر روی نگاه‌ها، بیان و صدایش دارد و همچنین تمرکزی که بر روی بیان دیالوگ‌هایش دارد نشان داده است. این مساله به نظر من حاصل تعامل خوب بازیگر با کارگردان هم می‌تواند باشد که از جنبه‌های جدیدتر و متفاوت‌تر حامد بهداد بهره برداری کرده‌است. این موارد باعث شده تا ما امیر شایگان را به عنوان یک شاه نقش بپذیریم که البته حامد بهداد هم خوب درک کرده که چه موقعیتی در اختیارش قرار گرفته و به قول معروف گلش را زده و از این موقعیت استفاده‌ی خوبی کرده‌است.به نظر من کارگردان است که می‌تواند همه‌ی این حس‌های زیر پوستی را در کنار بازی و درک درست بازیگر ثبت کند و آن‌ها را به گونه‌ای در کنار هم قرار دهد که هم قصه و هم کاراکترش را ملموس و گویا کند. این اتفاق در مورد شهرام شاه حسینی در بخش اعظم سریال افتاده‌است.

 

  • یک نکته‌ای که می‌تواند توجه مخاطب، مخاطبی که شاید مثل من و یا خیلی از علاقمندان مو شکاف نباشد را جلب کند کارگردان است ؛ یعنی کارگردان است که در آن لحظات می‌تواند با میزانسن و دکوپاژی که می‌دهد توجه حتی یک مخاطب عام‌تر و چه بسا بی توجه‌تر را به یک موقعیت حساس و دراماتیک و جلوه‌ی بازیگری یا حس بسیار زیر پوستی که دارد رد و بدل می‌شود جلب کند چرا که با این کار به پردازش شخصیت او کمک می‌کند. کارگردان کاراکترش را در همین مسیر و با یک نگاه، با یک حرکت دست، با یک تمرکز در سکوت می‌سازد و او را در مسیر درامی که طراحی کرده و برای موقعیت‌های بعدی آماده می‌کند. پس به نظر من کارگردانیِ کار هم بسیار مهم است. ما در سینما و تلویزیون کارگردان‌های نامتبحر دیده‌ایم که چطور بازی خوب یک یا چند بازیگر را در انتخاب نماهای غلط، در نگرفتن و از دست دادن حس‌ها و لحظه‌های خاص در موقعیت‌هایی که لازم بوده؛ از دست داده‌اند و واقعا باید بگوییم که آنجا دیگر تقصیر از بازیگر نیست چرا که بازیگر خودش را در اختیار کارگردان و فیلمنامه قرار می‌دهد تا اینکه بتواند بهترین بازی و اکتی را که دارد در جهت درام و قصه ثبت کند تا مخاطب هنگام تماشای کار نگوید اگر تحولی در این کاراکتر رخ داد چه زمینه و چه کدی داشت و یا من چه جنبه‌ای از این شخصیت دیده‌ام که بخواهم بپذیرم کاراکتر منفی نیست و یا حس انسان دوستی و دل‌رحمی در درونش داشته‌است.

 

کلید واژه:
گروه بندی: ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید