سینمای ایران در حوزه عاشورا نسبتا کم کار بوده است. در این پرونده به مهمترین فیلمها، کارگردانان و چهرههای ماندگار در حوزه عاشورا پرداختهایم.
۱۳۶۱
فریبرز صالح/ سفیر/ فرامرز قریبیان
فیلم سینمایی سفیر به کارگردانی فریبرز صالح را میتوان نخستین فیلم جدی با مضمون پرداختن به قیام امام حسین (ع) معرفی کرد. این اثر در سال ۱۳۶۱ زمانی که سینمای ایران هیچ تجربۀ تصویریای از این واقعه ثبت نکرده بود و در روزهای آغازین هویتمندیاش می خواست پر و بال بگیرد بر اساس فیلمنامۀ مشترک فریبرز صالح و زندهیاد کیهان رهگذر به تصویر درآمد. سفیر ماجرای قیس ابن مسهر صیداوی نماینده امام حسین(ع) است که با نامهای محرمانه برای سلیمان خزاعی به طرف کوفه حرکت میکند.
او در راه به دست راهداران ابن زیاد والی کوفه دستگیر میشود. قیس قبل از دستگیری نامه امام را از بین میبرد. حسین ابن نمیر، فرمانده راهداران، قیس را به زندان ابن زیاد در کوفه منتقل میکند اما قیس در زندان زندانیان را بر ضد زندانبانها میشوراند. ابنزیاد که از این اتفاق مستاصل شده می خواهد این اتفاق را به نفع خودش تمام کند به همین دلیل به پیشنهاد مشاورش، خالد، از قیس میخواهد در مسجد سخنرانی کند و به دروغ به مردم بگوید امام قصد بیعت با یزید را دارد.
در ابتدا قرار بود این فیلم به صورت یک اثر ۷۰ دقیقهای تلویزیونی ساخته شود که در نهایت تبدیل به فیلمی سینمایی شد. صالح با در نظر گرفتن شرایط زمانی سالهای نخستین انقلاب در شرایطی که تولید و نمایش در سینمای ایران همچنان بلاتکلیف است تصمیم میگیرد که با ساخت این فیلم در سینمای ایران پایهگذار نوعی دگردیسی در روند تولیدات سالهای اولیه انقلاب باشد که البته در این راه موفق عمل کرد و با هر بار بازپخش آن در تلویزیون، بینندگان زیادی مخاطب آن هستند. «سفیر» که در همان سال به عنوان پرفروش ترین فیلم سال لقب گرفت، نه تنها در زمان خود بلکه تا یک دهه به عنوان یک فیلم خوشساخت مذهبی به شمار میآید. به طوری که بعضی از صحنههایش هنوز هم برای بیننده جذاب است. فیلم بهدور از هرگونه شعارزدگی داستانی را روایت میکند که مقدمۀ قیام عاشورا و به نوعی همراه با فضای انقلابی آن زمان است.
قرار بود فیلمبرداری ظرف مدت زمان سه ماه تمام شود و فرامرز قریبیان ۸۰ هزار تومان دستمزد گرفت، اما به دلیل طولانی شدن زمان فیلمبرداری گروه بازیگران سه بار دستمزد گرفتند؛ یعتی فرامرز قریبیان برای سفیر ۲۴۰ هزار تومان دستمزد گرفت.
۱۳۶۷
رسول ملاقلیپور/ افق/ جهانبخش سلطانی
افق دیگر فیلمی از مرحوم رسول ملاقلی پور است که عاشورا و حوادث آن را دستمایه یک قصه دفاع مقدسی قرار داده است و تلاش رزمندهای به نام نصرت برای انهدام سکوی الامیه را به تصویر میکشد که طی آن نصرت به تنهایی به مأموریت شناسایی و عکس برداری از اسکله میرود. همرزم او، احمد، که میداند نصرت بیمار است به دنبال او روان میشود. آنها به محاصره دشمن درمیآیند. احمد نصرت را فرار میدهد و خود دستگیر و کشته میشود و با اطلاعاتی که نصرت در اختیار رزمندگان قرار میدهد، سرانجام اسکله الامیه توسط رزمندگان سپاه پاسداران و بسیج منهدم میشود.
فیلم سینمایی «افق» در آخرین سال جنگ، یعنی سال ۱۳۶۷ ساخته شد و موفقیتش تا آنجا بود که در زمان اکران به دومین فیلم پرفروش سال تبدیل شد. رسول ملاقلی پور در فیلم «افق» به موضوع جالبی پرداخته است؛ سوژه ای که تا آن زمان فیلمسازان به سراغش نرفته بودند و دربارهاش فیلمی ساخته نشده بود.
فیلم «افق» درباره غواصانی است که قرار است طی عملیاتی اسکله «راداری» الامیه عراق را منهدم کنند که همین عملیات بهانه ای است تا ملاقلی پور بر خلاف آثار پیشینش از زوایای جدیدی به جنگ بنگرد. ملاقلی پور در این فیلم از رئالیسم فاصله گرفته و به جنگ نگاهی سورئالیستی دارد، گواه این ادعا صحنه های رویا گونهای است که در فیلم یا در دنیای ذهنی آدمهای فیلم تکرار میشود.
سلطانی درباره اتفاقات پس از ساخت فیلم نیز میگوید: یادم میآید رسول ملاقلی پور به من زنگ زد که فیلم در تهران در حال پخش است من هم به تهران رفتنم. مردم مرا با دست بلند میکردند و مرا «رمبو»ی ایرانی میخواندند.
او درباره دشواریهای ساخت این فیلم نیز میگوید: در گرمای جنوب خاطرم میآید که لباس غواصی میپوشیدیم، لباسی که در زمستان هم اگر میپوشیدیم خیس عرق میشدیم چرا که همه منفذهای آن بسته است و در آن گرما باید با آن لباس زیرآب میرفتیم از دست و پایمان عرق میریخت. یک بار خاطرم میآید سوار کشتی شدیم آنقدر حالم بد شده بود که سید جواد هاشمی را روبرویم نمیدیدم خلاصه ما را به ساحل برگرداندند و به بیمارستان منتقلم کردند، گویی از کمر به پایین فلج شده بودم تکان نمیتوانستم بخورم.
۱۳۷۳
شهرام اسدی/ روز واقعه/ علیرضا شجاع نوری
بهرام بیضایی فیلمنامه «روز واقعه» را با نام مستعار نوشت. ساخت این فیلم بیش از یک دهه زمان برد، متن چندین بار دچار تغییر شد و در نهایت شهرام اسدی در سال ۱۳۷۳ توانست تا ساخت این فیلم سینمایی را به اتمام برساند تا این فیلم یکی از تنها آثاری باشد که روایتی مستقیم از حادثه عاشورا را بیان میکند.
تا مدتها فیلم روز واقعه مهمترین اثر نمایشی در نشان دادن واقعه کربلا بود و پخش هر ساله فیلم در روزهای محرم و استفاده از نماهای آن در کلیپهای مختلف جای تعجب نداشت.
بهرام بیضایی در «روز واقعه» توانسته با دست مایه قرار دادن عناصر نمادین در روایتش و دور ماندن از مرکز ثقل تاریخ (یعنی نمایش خود واقعه عاشورا)، هم باورهای عوامانه را بدون حساسیت نمایش دهد و هم اینکه با ساختن جهانی نمادین و اسطوره ای، خرده روایتها و عناصر دراماتیکش را از گزند تیغ منطق و حقیقت تاریخ دور نگه دارد.
فیلم روز واقعه داستان جوانی مسیحی (با بازی علیرضا شجاع نوری) را روایت میکند که در راه عشق به دختری مسلمان، اسلام آورده و بعد از سختیهای فراوان روز ازدواجش فرا رسیده. اما در میانه مراسم، ندایی به گوشش میرسد و برای پاسخ دادن به این ندا راهی سفر میشود. او میخواهد به یاری صاحب ندا بشتابد اما با وجود پشت سر گذاشتن تمام سختیها، زمانی به کربلا میرسد که دیری قبل واقعه رخ داده.
«روز واقعه» در سیزدهمین دوره از جشنواره فجر شرکت کرد و موفق شد جوایز زیادی را کسب کند. این فیلم سیمرغ بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین چهره پردازی، بهترین صحنه آرایی را از این جشنواره دریافت کرد و در رشته های بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد(علیرضا شجاع نوری) بهترین تدوین و بهترین فیلمبرداری نیز کاندید دریافت جایزه شد.
علیرضا شجاع نوری درباره خاطرهای از فیلم میگوید: روزی سوار این اسب شدم و در حین بازی اسب من را بلند کرد و از ارتفاعی نزدیک به دو طبقه ساختمان به زمین زد بهگونهای که دندههای من شکست و فیلمبرداری متوقف شد، بعدها این اسب را از فیلم خارج و اسب دیگری را جایگزین کردند.
۱۳۷۳
کیومرث پوراحمد/ به خاطر هانیه/ مهوش افشارپناه
فیلم «به خاطر هانیه» (۱۳۷۳) به نویسندگی و کارگردانی کیومرث پوراحمد است. اصغر عبداللهی در نویسندگی این فیلم نیز نقش داشته است. این فیلم هم همزمان با «روز واقعه» ساخته شده است و همین امر نشان میدهد که در آن سالها فیلمهای عاشورایی مورد توجه سینماگران و علیالخصوص مدیران سینمایی بوده است. کیومرث پوراحمد پیش از این فیلمهایی مثل «تاتوره» و «بیبی چلچله» را جلوی دوربین برده بود و چهرهای شناخته شده در سینما محسوب میشد.
«به خاطر هانیه» به خاطر برجسته کردن یک آیین مذهبی در بوشهر یعنی «دمام زنی» به شدت مورد توجه قرار گرفت. پوراحمد روایت رئالیستی جذابی را در این فیلم پیش گرفته است که از سینمای رئالیستی ایران در آن دوران نشات میگیرد و متاسفانه او این روزها از آن فضا به شدت دور شده است. کیومرث پوراحمد برای فیلمش چند ویژگی از واقعه عاشورا را عاریت گرفت.
مردم روستای «تنگک»، ناخدا «علو» را مسبب مرگ گروهی از صیادان میدانند و علیه او برمیخیزند. ناخدا و خانوادهاش زخم خورده و آزرده مجبور به ترک «تنگک» میشوند. پس از مرگ ناخدا، پسر نوجوانش، «بشیرو» مصمم است برای ابراز وجود و اثبات لیاقت خود به «تنگک» برگردد. او به بهانهی آوردن گهوارهی حضرت علیاصغر (ع) برای مراسم عاشورا عازم زادگاه خود میشود و سفری پرمخاطره را آغاز میکند…
مهوش افشارپناه درباره نقشی که بازی کرده است میگوید: در میان فیلمهای سینماییام «به خاطر هانیه» ساخته کیومرث پوراحمد بسیار موردتوجه بوده است. در سینمای ایران کافی است در یک نقش موفق عمل کنی تا همه همان انتظار را از تو داشته باشند و با خودشان بگویند این خود جنس است! من دو تجربه موفق در نقش زن جنوبی داشتم و از آن به بعد همه برای کاراکترهای جنوبی، قبل از هر چیز اسم افشارپناه به ذهنشان میآمد! فکر میکردند من جنوبی هستم. یک بار به یکی از کارگردانها گفتم، وقتی من بهعنوان یک آذری که زبانم ترک است، توانستم آن نقش جنوبی را به بهترین شکل ایفا کنم و بابت آن کاندیدای سیمرغ بازیگری هم شدهام، این یعنی من تواناییاش را دارم که نقشهای دیگری را هم ایفا کنم، چرا همه از من همان نقش جنوبی را میخواهید!؟
۱۳۸۷
مجتبی راعی/ عصر روز دهم/ هانیه توسلی
«عصر روز دهم» از دیگر فیلمهای مرتبط با موضوع عاشوراست قرار بود ابتدا توسط زنده یاد رسول ملاقلی پور مقابل دوربین رود. او قصد داشت این فیلم را در سال ۱۳۸۵ کارگردانی کند اما فوت این کارگردان سینما در مراحل پیش تولید این فیلم قرعه کارگردانی این اثر را به نام مجتبی راعی زد و راعی نیز این فیلم را دو سال بعد یعنی در سال ۸۷ مقابل دوربین برد.
«عصر روز دهم» به طور مستقیم به واقعه عاشورا نمیپرداخت و قرار بود این فیلم روایتگر ماجرایی از جنگ ایران و عراق را در عراق باشد و در لابهلای قصه نیم نگاهی نیز به ماجرای عاشورا داشته باشد و تصاویری که از عزاداری شیعیان در کربلا در این فیلم به نمایش گذاشته شد فضایی حماسه ای را در این اثر سینمایی رقم زد. با وجود اینکه قصه این فیلم در زمان واقعه عاشورا نمیگذرد اما همزمانی قصه این فیلم با ماه محرم مخاطب را با فضایی اندوهگین روبهرو میکند.
داستان «عصر روز دهم» درباره دکتر مریم شیرازی است که با گروهی از پزشکان هلال احمر برای کمک به مردم عراق عازم این کشور میشود و تصمیم به جستوجو برای یافتن خواهر گمشدهاش میگیرد. این حضور با عزاداری شیعیان در محرم همزمان میشود.
هانیه توسلی درباره ایفای نقش مریم در این فیلم میگوید: به خاطر نوع لهجه و فضایی که در آن قرار داشت به عنوان بازیگر برایم جذابتر بود. کاراکتر مریم از خودم خیلی دور بود. من برخلاف قضاوت اکثرا افراد که تصور میکنند جدیام، خیلی شلوغ هستم و زندگیام بر پایه دو دو تا چهار تا نیست. ویژگی بزرگ کار این بود که روزهای تاسوعا و عاشورا آنجا بودیم. مذهب مشترک بزرگترین ویژگی مابین ایران و عراق است. این مذهب مشترک در این دو شهر فراتر از ملیت حرف میزند. مراسم تواریج به نظرم فوق العاده بود. تاثیر بسیاری روی من گذاشت.
۱۳۹۱
احمدرضا درویش/ رستاخیز/ بهادر زمانی
فیلم «رستاخیز» (۱۳۹۱) به نویسندگی و کارگردانی احمدرضا درویش شاید یکی از پر حاشیهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران باشد. این فیلم همچنان در محاق توقیف به سر میبرد و نتوانسته رنگ پرده را با آرامش به خود ببیند. درویش پیش از این فیلم هم چند اثر سینمایی پر هزینه ساخته بود بنابراین تصمیم گرفت که به عنوان یک کارگردان مذهبی و متعهد سراغ موضوع عاشورا برود. «رستاخیز» یکی از فیلمهایی است که به شکل مستقیم به واقعه عاشورا میپردازد. همچنان حساسیتها روی این فیلم بسیار بالاست. «رستاخیز» اگر به خوبی اکران شود به راحتی میتواند الگوی مناسبی برای سینمای مذهبی باشد.
احمدرضا درویش به روشی هوشمندانه زاویه دید دانای کل را کنار میگذارد و با زاویه دیدِ «بٌکَیر ابن حر ریاحی» تاریخ را بازگو میکند. کار بزرگتر فیلم نشان دادن منطق و برهانِ اعلای امام حسین و یاراناش در کنار مظلومیت آنها است. این روایت هم برای کسانی که از این واقعه چیزی نمیدانند و هم برای کسانی که میدانند، تکاندهنده است و منطق امام حسین را در این میان آشکار میکند. اینکه چرا امام به همراه خانواده و اهل بیتاش ناچار شدند دست به این قیام بزنند.”
حساسیتها روی این فیلم بیشتر بر نمایش چهره حضرت عباس (ع) و چگونگی روایت برخی وقایع متمرکز شده است. اولین زمان نمایش این فیلم مربوط به سیودومین جشنواره فیلم فجر بود که در نهایت در این جشنواره ۸ سیمرغ را از آن خود کرد. این فیلم قرار بود در سال ۱۳۹۴ در سینما به کران برسد، «رستاخیز» چند روزی را هم روی پرده بود اما بعد از اعتراض برخی مراجع به نمایش چهره حضرت عباس(ع) از روی پرده سینما پایین کشیده شد. رستاخیز نهایتا پس از گذشت ۸ سال از زمان ساخت آن همزمان با سالروز میلاد حضرت عباس (ع) در سال ۱۴۰۰ به صورت آنلاین نمایش داده شد.
بهادر زمانی بازیگر جوانی است که در «رستاخیز» نقش حضرت عباس(ع) را بازی کرده است. او میگوید: برای بازی در «رستاخیز» مجبور بودم تا نزدیک به یک سال مو و محاسن خود را بلند نگه دارم و دست به صورتم نزنم. علاوه بر آن با توجه به اینکه قرار بود نقش حضرت عباس (ع) را بازی کنم باید از بدنی قوی برخوردار میبودم به همین دلیل در فاصله ۲ ماه وزن خود را به بیش از ۱۰۰ کیلو رساندم و ورزشهای سنگینی را انجام دادم. با توجه به اینکه در این مدت در جامعه با چهرهای متفاوت و با مو و محاسن بلند حضور پیدا میکردم و با توجه به اینکه بدن من با ورزشهایی که انجام داده بودم عضلهای و بزرگ شده بود، در جامعه با نگاههای متفاوتی رو به رو میشدم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است