درمیان سیل تحسین ها و نقدهای مثبت و اسکاری که به آنتونی هاپکینز رسید در این شماره ماهنامه صبا یک نقد منفی به این اثر را بخوانید:
فیلم مقام انسان- و شأن پدر- را با مرارت به رنجش، نکوهش، بیماری و فناپذیری کاسته و با اکراه درتلاشِ خریدن ترحم بر پدری است که از همه سالم تر است اما روایت چنان آنرا باور ندارد. عجز و بیماریِ پدر از پدر نیست، بلکه حقنه شده به پدر برای شناسا شدنش است و جلوتر از شخصیت پدر در حرکت است، آنچنان که بیماریش است که بیشتر از خود پدر– و مخاطب- دیگران آزار داده و فرزندان را مسئول همه جانبۀ مراقبت می داند تا آنجا که دیگر انسان به ستوه آید.به پوستر اجرای همین متن توسط «فلوریان زلر» دقت کنید که چگونه دختر بر پدر با فیگوراتیوسازیِ دستانش غالب شده و از بالا سایه انداخته و کراوات پدر را گویی برای خفه کردنش- که مفلوک و مغموم به یک نقطه خیره است- ، بایک لبخندِ تصنعی ای که از آن جلد مجله است در دست دارد. گویی چه در تئاتر «پدر» چه در فیلمش، بیماری پدر هرچه بیشتر می شود پرستیژ شخصی و اعتبار اجتماعیِ او نازل و فرومایه تر می گردد چنانکه دست آخر پدرِ مفلوک را بی رحمانه گوشه رینگ می گذارد تا با عجز و غُبن اشک ریخته و مادرخودرا – برای جریحه دار کردنِ احساسات مخاطبان از فلک زدگیِ پدری بینوا- صدا زند.
به هرحال دوربین با متخاصم ترین نماها به پدر حمله ور می شود و شاهد سیلی خوردن پدر است و این اولین بار که مقام و منزلت پدر در سینما بدین صورت ضدانسانی و کریه المنظر نمایش داده می شود که با فوران عجز ناتوانیِ وی، دامادش به او گوشمالی دهد و دخترش مترصد سوءقصد به وی باشد. و وقتی اثر هیچ کدی مبنی بر ابژکتیوسازیِ اختلالات روانیِ پدر از برای اتقان متن خود عرضه نمی کند دیگر نمی توان چنین اظهار داشت که فیلم حائز ارزشی سینمایی و حتی اخلاقی است چرا که در سطحیات آن واداده است و با پوستینِ احترام به پدر بر شالودۀ اثرش گل بخودی زند وعلیه سالمندان همچون رونده ای بر کژراهه حرکت می کند.
نویسنده : آریا باقری / ماهنامه صبا
There are no comments yet