«مایل های سخت»فیلمی براساس واقعیت است. سینمای این روزها بخاطر عدم وجود فیلمنامههای اورجینال روبه سمت قصههایی با خاستگاه واقعی و یا اقتباسی آورده است.
«مایل های سخت»فیلمی براساس واقعیت است. سینمای این روزها بخاطر عدم وجود فیلمنامههای اورجینال روبه سمت قصههایی با خاستگاه واقعی و یا اقتباسی آورده است. فیلمهای براساس واقعیت بخاطر نداشتن موقعیتهای دراماتیک چنگی به دل نمیزنند و فیلمسازان نیز بخاطر تعهدی که به منبع اصلی دارند نمیتوانند چندان اتفاقات را تغییر دهند و مسائل دراماتیک و سینمایی را وارد فیلم کنند. مایلهای سخت نیز جز همین دسته از آثار است. در این فیلم ما تنها شاهد ایدههایی ابتدایی هستیم، مسائلی که تنها در سطح باقی میمانند و نمیتوانند به پرداخت محکمی برسند.
چیز زیادی نمیتوان از فیلم بدست آورد. مایلهای سخت دوست دارد که اثری انگیزشی باشد و قهرمانهایش را به مخاطب بشناساند. اما در ادامهی مسیر درست جائی که کارکترها به دل درام میزنند همه چیز از حرکت میایستد. نه کارکترهای این فیلم میتوانند شبیه قهرمانها باشند و نه مسائل پیشرویشان در حدی هست که آنها را به چالشهای اساسی بکشاند. بههمین دلیل مایلهای سخت اثری قابل قبول در رستهی فیلمهای انگیزشی نیست. این فیلم در مسیری روان و بدون حاشیه پیش میرود، تعلیقی ندارد، استرس نمیآفریند و سعی میکند کارکترهایش را با ایدههایی ابتدایی وارد درام کند.
مایلهای طولانی اثری نسبتا استاندارد اما تکراری است. نمیتوان به این فیلم به چشم اثری فاخر و قدرتمند نگاه کرد. این فیلم تنها برای یکبار قابل دیدن است و برای بار دوم قطعا حوصلهتان را سر خواهد برد. گِرگ مربی یک مرکز نگهداری نوجوانان بزهکار است. او برای تعلیم و تربیت آنها یک تور دوچرخه سواری ترتیب میدهد و با چند نوجوان بزهکار به دوچرخه سواری میرود. فیلم از ایدههای یک اثر زیرژانر جادهای استفاده میکند و شخصیتهایش را در قالب کارکترهای اینگونهی سینمایی درمیآورد. شاگردان گرگ و حتی خود گرگ در ابتدای این سفر سرگشته و ناامید هستند. گویی آنها در جستوجوی معنای زندگی به مشکل برخوردهاند و نمیتوانند هدایت زندگیشان را در دست بگیرند. شاگردان گرگ در یافتن جایگاهی در زندگی برای خود مستاصل و مضطرب اند و فکر میکنند دنیا تنها در ذهن خودشان خلاصه شده است.
شخصیتپردازی کارکتر گرگ قوی اما تکراری است. قالببندی ویژگیهای شخصیتی او کاملا از روی دیگر کارکترهای اینچنینی سینما الگوبرداری شده است. درواقع فیلمساز در اینجا دست به ریسک نمیزند و ترجیحاش این است که یک کپی شبیه همهی مربیهای سینما خلق کند. گرگ در مایلهای طولانی انسانی قوی اما با زخمهایی عمیق است. او هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی زخمهایی بر بدن دارد که از دیگران مخفی نگهشان داشته است. گرگ بخاطر پدر ناکارآمد خود گذشتهی سختی را از سر رد کرده است و نمیتواند برای آخرین بار پدرش را ملاقات کند. او با این درد وارد مسیر دوچرخهسواری میشود. دردی که سالهاست از پذیرشاش ناکام مانده است.
فیلمساز با استفاده از خلق شخصیت گرگ ایدههای روانشناسانهاش را به فیلم وارد میکند. او بواسطهی گذشتهی تلخ خود سعی دارد تا آیندهی نوجوانان بزهکار را نجات دهد. این بکگراند شخصیتی یکی از نقاط قوت فیلم است و بهعنوان دلیلی برای فداکاریهای گرگ کار میکند. کسی که ناجی است در زمانی خود قربانی بوده است. هنگامی گرگ به این سفر میآید، طی تماسی متوجه میشود پدرش در بستر مرگ است. او نمیخواهد پدر خود را ببیند چراکه هنوز نتوانسته است گذشتهاش را فراموش کند. این تور برای او همان حسی را دارد که برای شاگرداناش دارد، رهایی از زندگی و هرآنچه که انسان را آزار میدهد.
کارکترها در این فیلم قبل از هر چیز با خودشان درگیر هستند، گویی نمیتوانند خودشان را ببخشند و درد را بپذیرند. همیشه پرورش و بسط کشمکشهای درونی خیلی سختتر از پرداخت کشمکشهای بیرونی بوده است. چراکه فیلمساز بابد چیزی را نمایش دهد که نادیدنی است. بههمین دلیل کارگردان در ارائهی کشمکشهای درونی این فیلم ناکام مانده است. او نمیتواند به ترسیم دقیقی از روحیات کارکترهایش برسد و زندگیهایشان را برای تماشاگر ترسیم کند. آنها بزهکار هستند و گذشتهی نابسامانی را تجربه کردهاند اما دقیقا ما نمیدانیم که در درونشان چه جنگی به راه است.
فیلم «مایل های سخت» روایتی دربارهی کهنالگوی سفر قهرمانی و بیرون آمدن از دنیای محدودی است که شخصیتهای آن برای خود ساختهاند. همهی کارکترهای این تور دوچرخهسواری با ورود به جاده رازهایی راجعبه خود و زندگیشان کشف میکنند و به دیدن و درک چیزهایی میروند که تاکنون نادیدهاش گرفتهاند. گرگ با اینکه دوچرخهسواری کهنهکار است، اما هنوز نیاز به سفر دارد، چراکه نمیتواند پدرش را ببخشد و با گذشتهی خود کنار بیاید. اعضای این تور قرار است در این کشمکش جادهای به درون خود سفر کنند، دنیا را بهتر بشناسند و بفهمند که هر چیزی بهایی دارد.
کهنالگوی سفر قهرمانی و رویایی قهرمان با آنچه که او را به چالش میکشاند، دارای مراحل مختلف و پرچالشی است. اگر بخواهیم فیلم مایلهای سخت را از دید کهنالگوی سفر قهرمانی به چالش بکشیم خواهیم دید که این فیلم تنها ایدهای از این تئوری روانشناختی را همراه خود دارد. کارکترها درست است که پا به سفری سخت قرار میدهند اما آنها با چالشهای خاصی مواجه نمیشوند و آن جنگی که باید در درونشان اتفاق بیفتد نمیافتد. شاگردان گرگ بزهکارانی هستند که نقشهی فرار میکشند، کتککاری میکنند، داد میزنند و کنترلی روی رفتارشان ندارند. حالا آدمهایی با این خصوصیات وقتی پا به سفر قهرمانی خود قرار میدهند باید کشمکشهای زیادی را بوجود بیاورند که چنین اتفاقی در طول این سفر رخ نمیدهد.
مایلهای سخت، اثری بیجان است. فیلمی که با ایدهای خوب شروع میشود اما به تکراریترین شیوهی ممکن پیش میرود. نه تعلیقی در آن وجود دارد و نه کشمکشهای فوقالعادهای که تماشاگر را به وجد بیاورد. مسائل پیرامون آدمهایش نیز چندان چالشبرانگیز نیستند. کارکترهایی که مجال پرداخت بیشتر ندارند و قصهای که خام باقی میماند. شاید تنها نکتهی مثبت این فیلم قالب ژانری و خود شخصیت گرگ باشد که از لحاظ سبک روایی برای چنین قصهای ارزشمند است. این فیلم تنها برای یکبار قابل دیدن است و نمیتوان آن را در سطح فیلمهای خوب قرار داد.
منبع:زومجی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است