ایرج راد:

باید تئاتر را از مالیات معاف کنید

شما حداقل باید تئاتر را از مالیات معاف کنید، نه تنها معاف کنید باید حمایتش کنید، باید به آن کمک کنید.


خیلی دور افتاده‌ایم

تئاتر زنده‌ترین، مردمی‌ترین و انسانی‌ترین هنری است که از دیرباز در تمام دوران‌ها با بشر همراه بوده و برای به اشتراک گذاشتن دغدغههایشان، گاه پا به ‌پا شده در میدان‌ها و خیابان‌ها فریاد زده، گاه مانند آینه‌ای تمام‌نما روی صحنه زندگی‌شان کرده؛ مدت‌هاست که از بی‌توجهی‌ها و بی‌مهری‌ها به سختی نفس می‌کشد و دیگر می‌توان مظلوم‌ترین هنر نامیدش. برای دانستن حال این روزهای تئاتر کنار ایرج راد از هنرمندان پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر و دارای عنوان درجه یک هنری است؛ می‌رویم تا شرح حال تئاتر را از زبان او بشنویم.

با ایرج راد در مورد عملکرد تئاتر در سال گذشته و روند آن در چند سال اخیر صحبت کرده‌ایم می‌پرسیم و او اوضاع تئاتر را این گونه مو به مو شرح می‌دهد:

با حمایت خود تئاتری‌ها است که چراغ تئاتر روشن نگاه داشته می‌شود

متاسفانه اگر بخواهیم درمورد وضعیت تئاتر به این شکل صحبت کنیم که در سال گذشته چگونه بوده؟ امسال چگونه است؟ یا قبل از آن چه‌طور بوده؟ باید بگویم که تئاتر ما همیشه با مشکلات و معضلات عدیده‌ای روبرو بوده و هست و تا این مشکلات برطرف نشود، این نابسامانی‌ای که وجود دارد، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. درحال‌حاضر حمایت‌های مالی‌ای که باید و لازم است در این زمینه‌ها شود، واقعا به آن معنا وجود ندارد. حتی حمایت‌های معنوی نیز برای این‌که تئاتر توسعه پیدا کند و بتواند کار کند؛ وجود ندارد. درواقع بدون کمک‌های واقعی و با حمایت خود تئاتری‌ها است که چراغ تئاتر روشن نگاه داشته می‌شود.

در همه جای دنیا از تئاتر حمایت می‌شود حتی از تئاترهایی که شکل تجاری دارند یعنی تئاترهایی که به آن معنای واقعی خودشان نیستند، آن‌ها هم بدون کمک دولت و بدون کمک شهرداری‌ها نمی‌توانند روی پای خودشان بند شوند. با وجود این‌که سالن‌هایشان هرشب به‌اصطلاح پُر می‌رود و تماشاگر خاص خودشان را هم دارند. درحالی‌که ما با همیشه با مشکلات این‌چنینی روبرو هستیم و آن کمک‌هایی که لازم است برای هنرمندان تئاتر صورت بگیرد، به‌هیچ عنوان صورت نمی‌گیرد.

هر روز که داریم جلوتر می‌رویم، غبطه سال‌های قبل را می‌خوریم

من الان آرزو می‌کنم که ای کاش وضعیت تئاتر و امکاناتی که به تئاتری‌ها داده می‌شود مانند بیست‌وپنج سال پیش بود. متاسفانه ما هر روز که داریم جلوتر می‌رویم، غبطه سال‌های قبل را می‌خوریم. درصورتی‌که باید طی این بیست‌وپنج سال همه چیز پیشرفت کرده باشد. این خیلی بد است که شما به جای این‌که یک سیر تکاملی طی کرده باشید، آرزوی برگشت به گذشته را داشته باشید که در گذشته خیلی بهتر از وضعیت حال بود، کارهای ارزشمندتری اجرا می‌شد و حمایت‌های خوبی از تئاتری‌ها می‌شد. گرچه این حمایت‌ها، هیچ‌وقت حمایت‌های واقعا کافی و درخور نبوده ولی بالاخره در نسبتی قابل‌قبول و قابل‌توجه بوده، سال‌هاست همه آن حمایت‌ها قطع شده است. یک شورایی داشتیم به نام «شورای ساخت»، یک شورایی داشتیم به نام «شورای حمایت». هر نمایشی که تصویب می‌شد به شورای حمایت می‌آمد و در شورای حمایت بررسی می‌شد که از نظر مالی و مادی چه میزان حمایت‌هایی را لازم دارد. دکوری که می‌بایست برای اجرای آن نمایش ساخته می‌شد، برای شورای ساخت مشخص می‌شد که باید کجا و چگونه ساخته شود. طراح‌صحنه‌ و ‌لباسی که باید برای دکور و لباس طراحی می‌کرد، انتخاب و مشخص می‌شد و بالتبع لباس‌ها و دکور آماده می‌شد. سالن در اختیار گروه اجرایی قرار می‌گرفت، محل تمرین در اختیار بازیگران تئاتر قرار داشت، تمرین با نور و تمرین با دکور و همه این کارها صورت می‌گرفت؛ همه این‌ها یک‌باره حذف شد و هنرمند تئاتر برای این‌که نمایشی را روی صحنه بیاورد باید از جیب خودش مایه بگذارد و بعد هم باید ۲۰ درصد از فروش بلیت اجرای نمایش خود را بابت سالن بدهد، حتی به سالن‌های دولتی. این چه معنی دارد که یک سالن دولتی، سالنی که مربوط به شخص نیست، تئاتر یا خصوصی نیست؛ ساخته شده برای حمایت از تئاتر و هنرمند تئاتر که کار خودش را روی صحنه بیاورد.

علاوه‌براین ۲۰ درصد، مالیات بر ارزش‌افزوده نیز از کار و  بلیتی که فروش می‌رود، گرفته می‌شود. ۵ درصد دیگر از فروش را هم، شرکت یا هر جایی که از طریق آن بلیت‌ها به فروش می‌روند مثل تیوال، بابت فروش بلیت‌ها، برمی‌دارد. ضمن این‌که هزینه‌هایی مثل پوستر، بروشور، لباس، دکور، هزینه دو، سه ماه تمرین هنرمندان، رفت‌وآمدهایشان، هزینه پرداخت اجاره مکانی که برای تمرین‌هایشان باید درنظر بگیرند.

در بخش خصوصی هم برای هنرمندی که می‌‎خواهد یک کار تئاتری را روی صحنه بیاورد، یک مشکلات عدیده دیگری وجود دارد، باید سفته بدهد، باید قرارداد سفت و محکم و آن‌چنانی با او بسته شود که اگر فروشش از یک میزانی پایین‌تر آمد، باید خسارت بپردازد و کارش را از روی صحنه پایین بیاورد. و همه این مشکلات را در نظر بگیرید؛ تمام هنرمندان تئاتر دست به گریبان این مشکلات هستند.

باید تئاتر را از مالیات معاف کنید

در بین افراد این حوزه، فقط تعدادی سلبریتی‌ که به‌طور کلی اگر بخواهید تعدادشان را بشمارید شاید به پانزده، بیست نفر هم نرسد؛ درآمدهای بالایی دارند. آن‌وقت همین پانزده، بیست نفر را ملاک قرار می‌دهند برای گرفتن مالیات از هنرمندان. از کار فرهنگی‌هنری که نمی‌شود مالیات گرفت، آن هم کاری که فقط یک تعداد تماشاگر دارد. هنرمند هم ناچار است بلیت را به قیمتی بگذارد که وقتی تمام این قضایا از آن کم ‌شد، ته آن یک ‌چیزی هم برای خودش مانده باشد. یعنی با این مسئله هم به هنرمند ضربه زده‌اید، که ناچار می‌شود قیمت بلیت نمایشش را یک خرده بالاتر ببرد تا بتواند همین مالیات را تأمین کند، هم به تماشگر تئاتر ضربه زده‌اید. چون از او هم دارید مالیات می‌گیرید. از کار فرهنگی‌هنری که نمی‌شود مالیات گرفت؛ این‌ها که جزو کارهای درآمدزا نیستند، مالیات بر ارزش‌افزوده یعنی چه؟ کدام ارزش افزوده؟ چه چیزی این‌جا وجود دارد؟ چه درآمدی وجود دارد؟ من الان اصلا کاری به مسائل دیگر هنرهای نمایشی ندارم و فقط راجع به تئاتر صحبت می‌کنم، شما حداقل باید تئاتر را از مالیات معاف کنید، نه تنها معاف کنید باید حمایتش کنید، باید به آن کمک کنید.

ببینید قشری که عاشق فرهنگ و هنر است، قشری که می‌آید تئاتر ببیند، قشری که دارد کار تئاتر می‌کند، این‌ها آدم‌های پردرآمدی نیستند، این‌ها آدم‌هایی نیستند که دارای ثروت و مکنت آن‌چنان عجیب و غریبی باشند. شما از یک فردی که ثروت زیادی دارد، بپرسید چندکتاب در سال می‌خواند؟ منظورم همه افراد ثروتمند نیست ولی اکثرا این‌گونه‌اند و من الان استثنا را کاری ندارم. بنابراین چه کسی کتاب می‌خواند؟ دانشجو کتاب می‌خواند، کسی که عاشق مسئله فرهنگی‌ست کتاب می‌خواند، معلم و استاد دانشگاه کتاب می‌خوانند، هیچ‌کدام این‌ها افرادی نیستند که از درآمدهای بالایی برخوردار باشند. آن‌وقت از این‌ها مالیات می‌گیرید؟ از این‌ها بابت اشاعه و توسعه فرهنگ مالیات گرفته می‌شود؟ خب این چگونه عمل می‌شود؟

جرقه‌های با ارزشی که می‌تواند تبدیل به نور شود، به‌دلیل این‌که حمایت نمی‌شوند، خاموش می‌شود.

باید به‌گونه‌ای عمل شود که آن افرادی هم که دستشان به دهنشان می‌رسد و توان مالی دارند، کشیده شوند به سمت جریانات فرهنگی، آن‌ها هم کشیده شوند به سوی خواندن کتاب، کشیده شوند به طرف دیدن تئاتر؛ خب هیچ‌کدام این‎‌ها با حساب و کتاب و زمینه‌سازی نیست. این‌ها اشکالاتی است که زیربنایی است و باید حل شود. هنرمند تئاتر تا چه زمانی می‌تواند به همین شکل ادامه دهد و کارش را جلو ببرد؟

باور کنید خود من در خیلی از نمایش‌هایی که می‌بینم، متوجه جوان‌های بسیار با استعدادی می‌شوم که دارند کار می‌کنند و لایق حمایت شدن‌اند و بعضی‌وقت‌ها می‌بینم جرقه‌هایی زده می‌شود که جرقه‌های بسیار بسیار با ارزش و فراوانی است که می‌تواند تبدیل به نور شود اما به‌دلیل این‌که حمایت نمی‌شوند، خاموش می‌شود. دچار افسردگی می‌شوند، دچار سرگشتگی در نوع کار تئاتری که می‌خواهند انجام دهند، می‌شوند و هزاران مشکل و مسائل دیگری که وجود دارد. با تمام این احوال شما می‌بینید که علاقه‌مندان هنر تئاتر و افرادی که عاشقانه دارند کار می‌کنند، به هر زحمتی که شده چراغ تئاتر را روشن نگه داشته‌اند.

اطلاع رسانی‌ها مسئله است

طبیعتا نمایش‌های زیادی روی صحنه می‌آید، طبق آمارهایی که بعضی‌وقت‌ها می‌دهند شاید هرشب حدود صد، صدوبیست نمایش در سالن‌های مختلف تهران روی صحنه می‌آیند. ولی آیا این کارهایی که روی صحنه می‌آیند، اصلا بازتاب دارند؟ اصلا مخاطبان اطلاعی از آن‌ها دارند؟ آیا راجع به تئاترهایی که روی صحنه می‌آیند، اطلاع‌رسانی می‌شود؟ آیا نقدهای تئاتری نوشته می‌شود که کدام اجراها خوب است، کدام نمایش‌ها متوسط و کدام کارها ضعیف هستند؟ آیا جامعه به یک نوعی در جریان کار هنرمندان تئاتر قرار می‌گیرد یا قرار نمی‌گیرد؟ این مهم است. مهم این نیست که حتما یک نمایشی فقط روی صحنه بیاید؛ ولی خاموش، کسی از آن مطلع نباشد، راجع به آن بحث و نقد نشود.

طبیعتاً بعضی از نمایش‌ها تماشاگری ندارد و به‌اصطلاح سالن‌ها خالی می‌رود. یک‌سری از اجراها هم هست که خیلی موردتوجه قرار می‌گیرند و شما می‌بینید که بلیت‌های آن دائما از چند شب قبل، فروش رفته است. دلیلش چیست؟ آیا آن نمایشی که بلیت‌هایش فروش رفته حتما تئاتر خوبی است و آن نمایشی که بلیت‌هایش فروش نرفته یک تئاتر بد؟ هر دوی این احتمالات ممکن است. یعنی آن کاری که فروش داشته، هم ممکن است کار خوبی باشد و هم ممکن است کار بدی باشد. آن کاری که فروش نداشته نیز همین‌طور، امکان دارد کار خوبی باشد، امکان دارد کار بدی باشد. این وسط چگونه این‌ها معلوم می‌شود؟ چگونه راجع به این‌ها نقد نوشته می‎شود؟ چگونه اطلاع‌رسانی می‌شود؟ چگونه در این زمینه با تماشاگر ارتباطی برقرار می‌شود تا بشناسد و بداند کار خوب چیست و کار بد چیست؟ اصلا جایگاه خود تماشاگر کجاست؟ آیا از تماشاگرها سوال می‌شود که از اجرایی که دیده‌اید، چه برداشتی داشتید؟ چه گرفتید؟ به‌نظرتان اجرای خوبی بوده یا اجرای بدی بوده؟ چرا خوب بوده؟ چرا بد بوده؟ همه این‌ها مسائلی هست که یک جریان تئاتری را می‌سازد.

اطلاع رسانی‌ها مسئله است. خود تئاتر توان این را ندارد که بتواند هزینه‌های ساخت یک تیزر و پخش آن از تلویزیون را بدهد، اصلا چنین چیزی ممکن نیست. آیا تلویزیون چنین امکانی را برای تئاترها به وجود می‌آورد تا مردم بدانند الان چه کارهایی روی صحنه هست؟ تبلیغاتی شود راجع به کارهایی که روی صحنه هست؟ و راجع به آن کارها بحث و صحبت شود که چه کارهایی خوب است یا چه کارهایی از درجه و اعتبار هنری و فرهنگی برخوردار هست؟ اصلا هیچ چیزی صورت نمی‌گیرد. اصلا شما از کارهایی که روی صحنه هست، اطلاع ندارید. چگونه وقتی اطلاع ندارید، بخواهید که بروید آن کارها را ببینید؟ چگونه وقتی اطلاع ندارید و بدون این‌که بدانید نمایشی که درحال اجراست کار بد یا خوبی است؛ اشتیاقی در شما به وجود بیاید برای این‌که بروید و آن کار را ببینید؟ الان هم تمام تماشاگرهای تئاتر اکثرا از بین خود تئاتری‌ها و دانشجوهای تئاتر و کسانی است که در این قالب‌ها هستند؛ شکل عموی پیدا نکرده. جامعه، جامعه‌ای نیست که به دنبال کارهای فرهنگی و هنری برود؛ در زمینه‌های مختلف و در رشته‌های مختلف.

 

جای خالی تئاتر در صدا و سیما

چرا صداوسیما به این توجه نمی‌کند که اگر هرکدام از شبکه‌های مختلفی که دارد، در ماه فقط یک تئاترتلویزیونی پخش کند، از نظر فرهنگی چه تاثیراتی را که به جامعه خواهد گذاشت و از نظر اشتغال‌زایی چه امکاناتی را که برای هنرمندان تئاتر به وجود می‌آورد، اتفاقی که بسیار بسیار می‌تواند سازنده و ارزشمند باشد. چرا سال‌هاست دیگر نمی‌گذارید از تلویزیون، تئاتر پخش شود؟ و تئاترهای تلویزیونی ضبط شود؟ تئاترهایی ضبط شود که جذابیت لازم را در مدیوم خودش برای تماشاگر داشته باشد. منظور من این نیست که کارهای حوصله سر برنده و کارهایی که نتواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند. نه منظورم به‌عنوان یک اثر هنری تئاتری است. البته گمان نمی‌کنم، فایده‌ای داشته باشد چون این کارها انجام نمی‌شود. ما همه بارها و بارها همه این مسائل و مطالب را گفته‌ایم ولی متاسفانه انجام نشده.

تئاتر جشنواره‌ای، تئاتر برای تماشاگر نیست

یک بخش دیگر این مشکلات، مسئله شهرستان‌هاست. شهرستان‌ها واقعا از نظر تئاتر، بضاعت بسیار بسیار کمی برای اجرا دارند. درصورتی‌که در خیلی از آن‌ها جوان‌های علاقه‌مند فراوان و افراد فوق‌العاده بااستعدادی وجود دارد که با کمبود امکانات شدید روبرو هستند و حمایت نمی‌شوند. تنها جایی که گاهی‌اوقات‌ این حمایت صورت می‌گیرد جشنواره‌هایی است که در این شهرستان‌ها برگزار می‌شوند که آن هم بیشتر شکل آماری پیدا می‌کنند، یعنی تئاتر جشنواره‌ای، تئاتر برای تماشاگر نیست. تئاتری که فقط یک یا دو اجرا در یک جشنواره دارد، تئاتری برای عموم مردم نیست. این تئاترها بیشتر به‌ این دلیل اجرا می‌شوند تا هنرمندان همان زمینه تئاتر با کارهای همدیگر آشنا شوند، بتوانند ضعف‌ها، قدرت‌ها و مسائلی از این قبیل را بررسی کنند و به آن توجه کنند. واِلا دو تا اجرای تئاتر در یک جشنواره که تئاتر برای مردم نیست که واقعا بخواهند بیایند و آن را ببیند. این‌ها بالاخره هزینه‌هایی است که در این زمینه‌ها صرف می‌شود ولی هزینه‌هایی است که آن چیزی که باید از درونش دربیاید، در نمی‌آید.

 

هنر با جریان کاسبی جور درنمی‌آید

متاسفانه تعدادی فقط برای این‌که بالاخره بتوانند این هزینه‌ها را جبران کنند، از اصل تئاتر دور می‌شوند و به سمت و سویی کشیده می‌شوند که دیگر قضیه به لودگی می‌افتد، دیگر زمینه، زمینه فرهنگی نیست، زمینه، زمینه هنری نیست. کلماتی گفته می‌شود، حرکاتی صورت می‌گیرد، مسائلی اتفاق می‌افتد فقط به‌خاطر این‌که بتواند جذب تماشاگر کند و بلیت بیشتری بفروشد؛ اگر این نظر باشد، این کاسبی است. هنر با جریان کاسبی جور درنمی‌آید و تمام این‎ها به این دلیل به وجود می‌آید که آن زیرساخت‌هایی لازمی که خدمتتان عرض کردم وجود ندارد.

تئاتر جایگاه اعتباری خودش را پیدا نمی‌کند. هنرمند تئاتر به‌عنوان یک شخصیت فرهیخته و انسانی که درحقیقت هنرمند است و نام هنرمند را بر روی خودش گذاشته، یک مقدار دور می‌شود از آن‌چه که باید و بر عهده‌‎اش هست و مسئول آن است. البته خیلی‌ها هستند که سعی می‌کنند یا کار نکنند یا اگر کار می‌کنند باز هم کاری باشد که در شأن کار تئاتر باشد و ارزشمند باشد و آبرو، حیثیت و اعتبار فرهنگی و هنری خودش را حفظ کند.

تئاتر از آن تعریف واقعی خودش و از آن جایگاه واقعی خودش دور شده، منظور من از جایگاه واقعی، تئاترهای خیلی عجیب و غریب و خشک و این‌ها نیست. نه عرض کردم خدمتتان تئاتر یک هنر است. هنر همیشه دوست‌داشتنی و لطیف است، ارتباط خوب برقرار می‌کند، حال می‌خواهد تراژدی باشد، می‌خواهد کمدی باشد، هر گونه‌ای که از هنر باشد، علاوه ‌بر آن که یک محتوای قرص و محکم و یک حرف و یک مسئله‌ای را در قالب فرهنگی دارد، در قالب هنری هم باید جذاب و برای تماشاگر خودش جایگاه ویژه‌ای از نظر ارتباط داشته باشد.

 

ما جایگاه ویژه‌ای در تئاتر جهان به دست نیاورده‌ایم و خیلی از آن دور افتاده‌ایم

در مجموع ما دچار یک چنین معضلاتی هستیم ضمن این‌که به اعتقاد من باید به تئاترملی و تئاتر ایرانی توجه فراوانی شود. به زمینه‌هایی توجه شود که ما بتوانیم نمایشنامه‌نویسان خوبی تربیت کنیم تا بتوانیم به تعداد نمایشنامه‌نویسان انگشت‌شماری که همواره داشته‌ایم و هنوز هم نامشان، آثارشان و کارشان درخور است و جایگاه ویژه دارند، اضافه کنیم و نمایشنامه‌هایی توسط هنرمندان نوشته شود که کارهایی ایرانی باشند، فرهنگ و زمینه‌های ایرانی را داشته باشد، استفاده از موضوعات خود ما باشد، استفاده از اساطیر ما باشد، استفاده از گذشته، حال، فرهنگ، زمینه‌های اجتماعی، زمینه‌های فرهنگی و همه این چیزها می‌تواند جایگاه خاص خودش را داشته باشد.

درحقیقت همه هنرمندان تئاتر دنیا، یک خانواده هستند. اما هر خانواده‌ای با شناسنامه خودش، در این جامعه بزرگ تئاتری دنیا شرکت دارد و از آن‌جایی که تئاتر یک مسئله انسانی است، با انسان سر و کار دارد، با ذهن، اندیشه و تفکر سر و کار دارد؛ در همه جا این ارتباط‌ها برقرار می‌شود. موضوع انسان در تمام دنیا، موضوع انسان است. فکر، اندیشه، ساختن، فرهنگ، دوست داشتن، عاطفه داشتن، کمک کردن، انسان‌دوستی و همه این‌ها درحقیقت مشترک بین انسان‌ها هست و به همین دلیل است که تئاتر یک جایگاه ویژه‌ای دارد و می‌تواند ارتباط انسانی را در همه جای دنیا حتی با زبان‌های مختلف، برقرار کند، ولی باز هم همان‌طور که گفتم هر جایی، تئاتر خودش را با مشخصات خودش، با فرهنگ خودش و با هنر، گذشته، گذشته هنری، دانش و بینش خودش دارد. درحقیقت با همه این مسائلِ خودش، جایگاه ویژه‌ای را در جهان پیدا می‌کند. ما هنوز آن جایگاه را به دست نیاورده‌ایم و خیلی از آن دور افتاده‌ایم.

استادان و بزرگانی بودند که این زمینه زحماتی کشیدند ولی آن‌قدر پراکنده و کم بوده که سیر تکاملی پیدا نکرده و به جایی نرسیده. اگر همان آیین‌ها و سنت‌های نمایشی خودمان، دوران خودش را طی می‌کرد و جلو می‌آمد و سیر تکاملی پیدا می‌کرد، امروز ما حتماً یک تئاترملی با شناسنامه خاص خودمان و فرهنگ خاص خودمان داشتیم. باید زیرساخت‌های به وجود آمدن تئاتر به معنای واقعی خودش، به وجود بیاید.

 

تئاتر هم مانند دیگر شغل‌ها، مجانی نیست

من بسیار بسیار متاسف هستم از این‌که افرادی دعوت شوند و بخواهند به‌صورت مجانی تئاتر تماشا کنند و هنرمندان تئاتر بخواهند نمایشی را که ماه‌ها زحمت کشیده‌اند و روی آن کار کرده‌اند را در برابر تماشاگرانی که دعوت شده‌اند و به‎اصطلاح  میهمان هستند، به اجرا بگذارند. مگر هر کسی که شغلی دارد، آیا آن شغلش را به‌صورت مجانی انجام می‌دهد و بعد هم دعوت می‌کند که بیائید مثلا کار من را بگیرید؟

تا این مشکلات و اساس این مسائل حل نشود، تا وقتی که هنر و به‌خصوص هنر تئاتر به‌عنوان یک شغل، جایگاه خودش را نداشته باشد و حمایت‌های لازم از آن صورت نگیرد، قراردادهای لازم با هنرمندهای آن بسته نشود و هنرمند تئاتر جایگاه خودش را از نظر صنفی نداشته باشد؛ طبیعتاً همچنان یک وضعیت این‌چنینی را دارد که این سرانجام خوشی را درپی نخواهد داشت.

با یک مقدار اضافه کردنِ بودجه تئاتر شاید در حدی بشود یک کمک‌هایی کرد، ولی واقعا بودجه‌های اندک جواب لازم را نخواهد داد. حمایت‌های معنوی اگر نباشد جواب لازم را نخواهد داد. سالن‌هایی که برای اجرای تئاتر، نیازمند آن‌ها هستیم، اگر ساخته نشود جواب خودش را نخواهد داد. اگر مکان‌هایی برای تمرین در اختیار هنرمندان تئاتر قرار نگیرد و آن‌ها حتی با مشکلات مکان تمرین روبرو باشند، طبیعتا جواب خودش را نخواهد داد و همه این‌ها با یک برنامه‌ریزی، با در نظر گرفتن تمام این مشکلاتی که وجود دارد و از بین بردن آن‌‎ها؛ میسر می‌شود. درحقیقت ما باید بالقوه‌ها را به‌‎صورت بالفعل دربیاوریم و اشکالات را از بین ببریم و نیت و نگاهمان این باشد که بتوانیم درجهت گسترش فضاهای فرهنگی و فضاهای هنری کمک کنیم تا بتوانیم یک جامعه فرهنگی داشته باشیم و آن وقت تاثیرات و بازتاب‌هایش را در روابط انسانی و اجتماعی و در همه عرصه‌های مختلف حتی در روابط اقتصادی، آن‌وقت خواهیم دید. و خواهیم دید که اگر در این زمینه سرمایه‌گذاری کنیم چه‌قدر نتایج فوق‌العاده مطلوبی را به دست خواهیم آورد.

این آرزوی تمام هنرمندان تئاتر است و امیدوارم که این آرزو به تحقق برسد.

مالیات بر ارزش‌افزوده یعنی چه؟ کدام ارزش افزوده؟ چه چیزی این‌جا وجود دارد؟ چه درآمدی وجود دارد؟ من الان اصلا کاری به مسائل دیگر هنرهای نمایشی ندارم و فقط راجع به تئاتر صحبت می‌کنم، شما حداقل باید تئاتر را از مالیات معاف کنید، نه تنها معاف کنید باید حمایتش کنید، باید به آن کمک کنید

طبق آمارهایی که بعضی‌وقت‌ها می‌دهند شاید هرشب حدود صد، صدوبیست نمایش در سالن‌های مختلف تهران روی صحنه می‌آیند. ولی آیا این کارهایی که روی صحنه می‌آیند، اصلا بازتاب دارند؟ اصلا مخاطبان اطلاعی از آن‌ها دارند؟ آیا راجع به تئاترهایی که روی صحنه می‌آیند، اطلاع‌رسانی می‌شود؟ آیا نقدهای تئاتری نوشته می‌شود که کدام اجراها خوب است، کدام نمایش‌ها متوسط و کدام کارها ضعیف هستند؟ آیا جامعه به یک نوعی در جریان کار هنرمندان تئاتر قرار می‌گیرد یا قرار نمی‌گیرد

متاسفانه تعدادی فقط برای این‌که بالاخره بتوانند این هزینه‌ها را جبران کنند، از اصل تئاتر دور می‌شوند و به سمت و سویی کشیده می‌شوند که دیگر قضیه به لودگی می‌افتد، دیگر زمینه، زمینه فرهنگی نیست، زمینه، زمینه هنری نیست. کلماتی گفته می‌شود، حرکاتی صورت می‌گیرد، مسائلی اتفاق می‌افتد فقط به‌خاطر این‌که بتواند جذب تماشاگر کند و بلیت بیشتری بفروشد

من بسیار بسیار متاسف هستم از این‌که افرادی دعوت شوند و بخواهند به‌صورت مجانی تئاتر تماشا کنند و هنرمندان تئاتر بخواهند نمایشی را که ماه‌ها زحمت کشیده‌اند و روی آن کار کرده‌اند را در برابر تماشاگرانی که دعوت شده‌اند و به‎اصطلاح  میهمان هستند، به اجرا بگذارند. مگر هر کسی که شغلی دارد، آیا آن شغلش را به‌صورت مجانی انجام می‌دهد

ندا روزبه

کلید واژه:
گروه بندی: دسته‌بندی نشده

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است