• کد خبر: 10476
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:8 خرداد 1403 ساعت: 14:53

«ایده تو»؛روندی کاملا قابل پیش‌بینی

فیلم «ایده تو» و خط داستانی سولن قرار نیست باعث غافلگیری بیننده شود و روندی کاملا قابل پیش‌بینی دارد. در مجموع فیلم شباهت زیادی به آثار کمدی عاشقانه دهه ۹۰ و دهه اول قرن ۲۱ دارد و ما قرار نیست شاهد عشقی قابل لمس یا واقع‌گرایانه باشیم.


فیلم «ایده تو» داستان سولن مرشان، مادر مطلقه ۴۰ ساله‌ای را دنبال می‌کند که به درخواست شوهر سابقش دختر نوجوانشان را به کوچلا می‌برد. در حین تحول غافلگیرکننده وقایع، سولن با هیز کمپبل ۲۴ ساله، خواننده اصلی گروه آگست مون، یک گروه پسرانه مشهور آشنا و عاشق یکدیگر می‌شوند. این فیلم کمدی عاشقانه جدیدترین اثر مایکل شوالتر، کارگردان فیلم بیمار بزرگ و فیلمچشمان تامی فی است که براساس رمانی به همین نام اثر روبین لی ساخته شده است.

فیلم ایده تو به‌صورت کلی خط داستانی مشخصی دارد و در طول آن تمرکز فیلم قرار است روی اختلاف سنی و مشکلاتی که پیش روی آن‌ها قرار است شکل بگیرد، باشد. مشخصا فیلم ایده جالبی هم دارد و پرداختن به چنین موضوعی می‌تواند جذاب هم باشد، اما فیلم از همان ابتدا نشان می‌دهد که نمی‌خواهد اثری ساختار شکن باشد و بیشتر از روی فرمول‌های از قبل تست شده فیلم‌های کمدی عاشقانه پیش می‌رود. این موضوع اگرچه می‌تواند کمی آزار دهنده شود، اما نتیجه نهایی می‌تواند قدری مثبت هم باشد.
فیلم به‌صورت کلی روند سریعی دارد و داستان را تا جایی‌که می‌شود با یک سرعت مشخص جلو می‌برد. این موضوع کمک زیادی کرده است تا فیلم عملا خیلی روند خسته‌کننده‌ای پیدا نکند. بااین‌حال این موضوع در عوض باعث شده است تا سازندگان برای اینکه فیلم از تب و تاب نیافتد فیلم را بیشتر به یک فیلم موزیکال در دقایق زیادی از فیلم تبدیل کنند. البته درکنار آن صحنه‌های اضافه زیادی هم می‌توان دید که فیلم می‌توانست به‌جای آن بیشتر روی رابطه دو شخصیت تمرکز کند.

درواقع فیلم در دقایق زیادی بیشتر مسیری مشابه فیلم با من ازدواج کن با بازی جنیفر لوپز را دنبال می‌کند که در مقابل البته کیفیت به مراتب بهتری هم دارد. در هر حال روند داستان فیلم «ایده تو» و خط داستانی سولن قرار نیست باعث غافلگیری بیننده شود و روندی کاملا قابل پیش‌بینی دارد. در مجموع فیلم شباهت زیادی به آثار کمدی عاشقانه دهه ۹۰ و دهه اول قرن ۲۱ دارد و ما قرار نیست شاهد عشقی قابل لمس یا واقع‌گرایانه باشیم.

 

در مقابل یک داستان عاشقانه کاملا هالیوودی را طرف هستیم که نمونه مشابه آن را اخیرا در فیلم هر کسی جز تو تماشا کردیم. بااین‌حال فیلم پتانسیل خوبی دارد که درنهایت هم قرار نیست از آن استفاده شود و این موضوع نکته مثبتی نیست، اما در عوض با فیلمی طرف هستیم که نسبتا سرگرم کننده است. اگرچه فیلم در دقایقی می‌تواند غیر قابل تحمل هم شود، اما به‌صورت کلی فیلم توانسته است روند سرگرم کننده بودن خودش را حفظ کند و اثری نسبتا قابل تماشایی را ارائه کند.

البته زمانی‌که به کارنامه شوالتر نگاه می‌کنیم می‌توانیم یک انتظار منطقی از او داشته باشیم، اما او در دقایقی از فیلم خود طبق انتظار عمل می‌کند و در دقایقی دیگر خلاف آن را نشان می‌دهد. بخش کمدی فیلم آنقدری که می‌توانیم انتظار داشته باشیم قدرتمند نیست و فیلم بیشتر یک فیلم عاشقانه موزیکال است.

شوخی‌های فیلم بیشتر حال و هوای کلیشه‌ای و سطحی دارند و به شکلی نیستند که واقعا فیلم بتواند به آن تکیه کند و بخش عاشقانه فیلم هم بیشتر یادآور آثاری چون فیلم‌های بعد از یا پنجاه سایه است که باعث می‌شود فیلم نتواند انتخاب خیلی جذاب یا مناسبی برای بسیاری باشد. اما در مقابل بخش موزیکال فیلم از معدود نقاط مثبت فیلم است که تا حدی شاهد کیفیت خوب آن در طول اتفاقات فیلم هستیم. اگرچه فیلم در دقایقی بیشتر مثل نمایش زنده آهنگ‌های یک گروه پسران است، اما حداقل باعث می‌شود بتوانیم کمی سرگرم شویم.

بااین‌حال با وجود همه این نکات، فیلم نیاز به کسی دارد که بتواند آن را به یک اثر نسبتا قابل تماشا تبدیل کند و آن هم ان هتوی است که عملکردی خوب در طول روند فیلم دارد. فیلم با اینکه می‌توانست بیشتر روی رابطه و اختلاف سنی دو شخصیت اصلی داستان وقت بگذارد یا اینکه شاهد مشکلات چنین رابطه‌ای و همچنین تاثیر آن روی خانواده هر شخصیت باشیم، اما این کار را نمی‌کند و حالا اینجا وظیفه بازیگران اصلی آن سنگین‌تر است.
ان هتوی بدون شک انتخاب مناسبی برای نقش سولن مرشان است و او باعث شده است تا فیلم به اثری به مراتب بهتر تبدیل شود و بتوانیم آن را تا پایان دنبال کنیم. ان هتوی در طول دقایق فیلم سعی می‌کند که شخصیتی را نمایش دهد که واقعا در دو راهی عشق و زندگی فعلی و آرام خود قرار می‌گیرد؛ حتی با اینکه خود فیلمنامه خیلی تلاشی نمی‌کند. به‌صورت کلی هتوی انتخاب مناسبی برای چنین نقش‌هایی است و می‌توان انتخاب او را باتوجه‌به مشکلات فیلمنامه و کارگردانی هوشمندانه دانست.

اگرچه هتوی در دقایق زیادی از فیلم آن را نجات می‌دهد، اما نمی‌توان از بازی نسبتا خوب نیکلاس گالیتزین هم گذشت که توانسته است در دقایق زیادی پا به پای هتوی جلو بیاید و شیمی خوبی با او ایجاد کند. اگرچه او می‌تواند یادآوری خواننده‌هایی مثل هری استایلز هم باشد، اما در هر حال توانسته است از پس نقش خود بر بیاید و بازی قابل قبولی در طول فیلم داشته باشد. در اینجا هم یک نکته قابل‌توجه وجود دارد و آن هم وجود گروه پسران در فیلم است که نیکلاس گالیتزین نقش رهبر این گروه را بازی کرده است.

گروه پسران همیشه حواشی و بحران‌های خاصی خود را دارند و فیلم ایده تو می‌توانست بهتر از این فرصت و پتانسیل استفاده کند تا اینکه به‌راحتی از کنار آن عبور کرده است. در هر حال بخش زیادی از اتفاقات فیلم به شکل موزیکال جریان دارد و همچنین بخش مهمی از داستان حواشی و مشکلاتی است که پاپاراتزی‌ها و روزنامه‌ها برای این دو نفر ایجاد می‌کنند. بااین‌حال فیلم تنها می‌خواهد اثری سرگرم کننده و فراموش شدنی باشد.
فیلم «ایده تو» پتانسیل خوبی برای تبدیل شدن به یک فیلم کمدی عاشقانه و موزیکال خوب دارد، اما نمی‌تواند یا نمی‌خواهد از این پتانسیل استفاده کند و آن را کاملا از دست می‌دهد تا صرفا یک فیلم عاشقانه سطحی و فراموش شدنی باشد. فیلم نمی‌خواهد یک رابطه عاشقانه قابل لمس را ارائه کند و در عوض با کمک بازی ان هتوی و نیکلاس گالیتزین به اثری تبدیل می‌شود که حداقل بتوان آن را یک‌بار تماشا و سپس فراموش کرد.

منبع:زومجی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید