مائومائو در خاطرات یک داروساز الماس تراشنخوردهای است که ضمن اینکه تمرکزش را روی استعداد و علاقهی اصلی خود گذاشته است، از پارازیتهای مختلف اجتناب میکند تا با حواس جمع به کشف رازهای واقعیتی که در دنیای پیرامونش رخ میدهد بپردازد.
انیمه خاطرات داروساز ساختار شناختهشده، توالی روان و شرح یکدستی دارد. در بافت تاریخی و مناسبات درباریِ داستان، یک کاراکتر منحصربهفرد قرار است در مسیری متفاوت از سایرین بدرخشد. مهمترین ویژگی و بارزترین جذابیت انیمه خاطرات یک داروساز معرفی یک کاراکتر خاص و جذاب دیگر به دنیای انیمه است که بهسرعت جای خود را در دل مخاطب پیدا میکند و البته بههمان راحتی فراموش نمیشود. مائومائو دختر ۱۷ سالهای است که علاقهی زیادی به مسایل پزشکی و ساخت داروهای گیاهی دارد. او سموم مختلف را دیوانهوار روی خودش امتحان میکند و هیچ تفریحی برایش لذتبخشتر از جستوجو میان گیاهان و ترکیبات مختلف اطرافش نیست. همانطور که واکنش او در برخورد با سایر شخصیتهای داستان به موقعیتها و کنشهای گیرایی ختم میشود. تفاوتهای مائومائو در رفتار جوانبسنج و بیان رک اما مودبانه و بدون حاشیهنگاری او باعث این جلبتوجه ویژه چه در بین شخصیتهای داستان و چه در نگاه مخاطب میشود. مائومائو مثل یک میوهی وحشی کمیاب است که تجربهی خوشایندی در کشف آن نهفته است.
وقتی مائومائو در مرکز تمام ماجراها به درمان مشکلات و حل معماهای مختلف میپردازد، تخیل رخنه کرده در فضای تاریخی داستان بیشتر از همه مربوط به اوست. کسی که با تمام کاراکترهای این نمایش تفاوت دارد. این تمایز بیشاز هرچیز مربوطبه زاویهی دید او و نوع کشف حقیقت خرد شده در جریان یک اتفاق خاص است. درواقع معصومیتی که مائومائو برای خودش ایجاد کرده است از جنس پایبندی به حریم گفتاری و سلسهمراتبهای مربوط به سن و جنسیت نیست بلکه به فراری بودن او از اقتضائات رایج جامعهی اطرافش مربوط میشود. مائومائو به دل ماجراجوییهای مرموز و ناشناخته میرود تا رازها را کشف کند و به دیگران کمک کند، همانطور که سمها را امتحان میکند تا از دل عوارض آن به پادزهر و خصوصیات موثر در خدمت درمان برسد.
با پیشروی داستان هرچقدر مائومائو را بیشتر میشناسیم، بهخاطر فضاسازی تاریخی داستان که مربوطبه یک دورهی تاریخی خاص است این تفاوت بیشتر آشکار میشود. برخلاف مائومائو تقریبا تمام شخصیتهای معرفی شده در بطن داستان نکات و برچسبهای منفی پرتعدادی را یدک میکشند.
استفاده از یک دورهی تاریخی که در چین میگذرد، پرداختن به شخصیتهای گوناگونی که از ایرادها و زوایای منفی اخلاقی برخوردارند را با خیال راحتتری بهمیان کشیده است. برای همین ابعاد کلی فضای داستان، با اجتناب از ایجاد حس استرس و منفینگری عیان، در مناسبات دربار به مسایلی مثل توطئههای سطحی، کودک همسری و بیانفعال بودن پادشاه محدود شده است که در ادامه هم با طرح موارد متعدد آزار روانی و جانبداری منجر به قتل گستردهتر میشود. بهطوریکه در ادامه اگر داستان به محتوای عاشقانهای میپردازد درکنارش داستان دکتری که عشقش را بهراحتی تمام برای سالها فراموش میکند را هم به تنهی داستان پیوند میزند.
بههمینشکل در فضای آرام روایت انیمه خاطرات یک داروساز اتفاقهای نهان و پیدای تکاندهندهای رخ میدهد. این بیپروایی زیرمتنی، غیراز اینکه اقتضای تاریخی داستان اجازهی آن را صادر میکند، آنقدر آگاهانه است که در ابتدای هر اپیزود با پیامی مبنیبر تخیلی بودن اتفاقات و نامگذاریهای داستان برای مبرا کردنش از حساسیتهای واقعیتگرا روبهرو میشویم که همچنان چیزی از طعنهآمیز بودن برخی از رویکردهای مفهومی داستان کم نمیکند.
اما یکی از ویژگیهای مائومائو در این بلبشوی روابط و مراودات رایج، فرار از تحمیل بیشتر آن از سوی جامعهی پیرامونش است. برای همین آرایش مائومائو نه برای زیباتر شدن بلکه برای معمولیتر شدن و غیرقابلتوجهتر شدن در نگاههای لذتپرست اطراف است. آزمون پیوستن به جمع بانوان دربار برای مائومائو آنقدر کماهمیت است که از تبدیل شدن او به یک «جواهری در قصر» دیگر جلوگیری میکند.
مائومائو الماس تراشنخوردهای است که ضمن اینکه تمرکزش را روی استعداد و علاقهی اصلی خود گذاشته است، از پارازیتهای مختلف اجتناب میکند تا با حواس جمع به کشف رازهای واقعیتی که در دنیای پیرامونش رخ میدهد بپردازد. معماهایی که برای حل آنها باید به یک دید فراتر از کلیشهها و جریان تحمیلی هم دست یافت. اتفاقا درگیر شدن داستان با این معماها، حتی اگر کشف منطق و چرایی آنها آسان باشد، در ارتباط با ماجرایی دیگر به بهرهبرداری عمیقتری در درام اثر میرسد. این بخش از خاطرات داروساز پیروزمندانه آنرا به سطحی بالاتر از ماجراجویی تکراری یک شخصیت کاربلد در میان سلسلهمراتب و اتفاقات بهشدت مستعمل میرساند. بخشی که به رازهای روابط انسانها در قالب معماهای مختلف، درون ساختاری دومینو مانند میپردازد و درمیان شوخطبعی روایت و ظاهرسازیهای شاد فضای داستان به اصول مهمتری میپردازد. مثلا از مأموریت پرورش گل در زمانی کوتاه، به پیشکش نمادین و کنایهآمیز یک گل خشکیده که عنصر زمان برایش حیاتی بوده است میرسیم. دنبال کردن این موضوعات در انیمه خاطرات یک داروساز اینقدر خوب پیش میرود که هر وقت روندش از این ایدهی حقیقتیابی فاصله میگیرد دچار افت محسوسی میشود.
اما باهمهی اینها حضور جینشی یک مکمل جالبتوجه، سرگرمکننده و کمی هم مرموز را شکل داده است که از تعامل گاهوبیگاه او و مائومائو سیر نمیشویم. بهعلاوه این ترکیب کاریزماتیک روندِ فرازونشیبهای داستان را به تعادلی رسانده که از خستهکننده شدن آن جلوگیری میکند. اتفاقی که با ورود و پیشرفت کاراکتر لاکان به کیفیت آن افزوده میشود تا جنس کشمکشهای داستان به سطح بالاتری برسد و برای فصل دوم امیدواریهای بیشتری در ذهن مخاطب کاشته شود.
منبع:زومجی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است