به بهانه بازپخش سریال «خانه به دوش» از شبکه آی فیلم به نقد و بررسی این سریال قدیمی پرداختیم.
جذابیت لحظه های ماندگار درآثاررضا عطاران را می توان به بهره گیری از روایت های ساده ای مرتبط دانست که ریشه درعمق جامعه دارند و بالطبع فضایی دلنشین را پدید میآورند. به واقع موقعیت های انتخاب شده توسط عطاران معمولا از دل اجتماع سربرمی آورند و به همین دلیل است که می توانند تا مدت ها مخاطب را پای تلویزیون نگه دارند. تجربه نشان داده است که این سریال ها حتی پس از پخش مجدد از تلویزیون بازهم درجذب مخاطبان توفیق داشته اند. داستان سریال خانه به دوش نیز همچون ساخته های دیگر این کارگردان فاقد هر نوع پیچیدگی است و همراه با ماجرای یک خانواده پیش می رود.
آقا ماشا»الله (حمید لولایی) مدت ها پیش، از شراکت با دوست قدیمی و درواقع باجناق خود (اصلان) منصرف شده است و حالا با یک وانت هندوانه روزگار می گذراند; اصلان هم پس از مدت ها به نان و نوایی رسیده است و اکنون رقابت و حرف و حدیث ها بین این دو خانواده است که قصه را پیش می برد. داستان اصلی در واقع موقعیت خاص و مبهمی را پیش روی تماشاگر نمی گذارد که موجب سردرگمی باشد; آقاماشا»الله و خانواده اش جز از آدم های معمولی و شناخته شده در همین جامعه هستند که با مشکلات موجود دست و پنجه نرم می کنند. شبیه بودن این شخصیت ها به اشخاص جامعه یکی ازدلایل نزدیک شدن اکثر مخاطبان به داستان این مجموعه بود که علاوه برایجاد لحظات سرگرم کننده، تحلیلی برشرایط اجتماعی در لابه لای روایت داشت.
دراین سریال مخاطبان برای اولین بار با زاویه دید متفاوتی از نگاه یک کارگردان روبه رو می شدند که به موقعیت های مختلف خنده پیوند می خورد; البته پخش چنین مجموعه ای در مناسبتی مثل ماه مبارک رمضان نیز بر گام های بعدی در روند سریال سازی بی تاثیر نبود; پس از آن بود که طنز و کمدی در مهمترین مولفه های جذابیت برای ایام مناسبتی قرار گرفتند.
شکل گیری خنده در روایت های رضا عطاران وضعیتی فانتزی و یا دوراز ذهن ندارد و بر مبنای شمایل ساده شخصیت های جامعه ای ساخته شده است که درآن زندگی می کنیم. همگون بودن شخصیت ها با اقشار مختلف جامعه که بخش اعظم آن را قشر متوسط رو به پایین تشکیل می دادند، این موقعیت را فراهم نمود تا سبکی برخاسته از نگاه این کارگردان در تلویزیون شکل بگیرد; سبکی که بعدها در آثار دیگران تکرار نشد و نتوانست آن طور که باید و شاید مخاطبان همیشگی تلویزیون و به ویژه مناسبت ها را به خود جلب نماید.
از وجه دیگر با این که معمولا در روایت های عطاران با تعدد شخصیت روبرو هستیم اما هرکدام از شخصیت ها جایگاه مشخصی دارند که به سرعت تعریف مشخصی به خود می گیرند و از این رو مخاطب در برابر آنان احساس بیگانگی نخواهد داشت. نکته مهم را می توان در شیوه های بازیگری رضا عطاران جستجو کرد که گاه دردل شخصیت های خلق شده توسط وی تجلی یافته است; به واقع بازیگر بودن این کارگردان بر ایفای نقش بازیگران بی تاثیر نبوده است. حمید لولایی درعمق این شخصیت پردازی ها به بازیگری محبوب نزد عموم تبدیل شد و توانایی های خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت. تکیه کلام هایی که لولایی درحین بازی خود و گاهی مبتنی بر فن بداهه به زبان می آورد، تا اندازه ای قابل توجه بود که درآن زمان بخشی از مکالمه های مردم عادی را تحت تاثیر قرار می داد.
لازم است به این نکته اشاره نمایم که تعداد بسیاری از بازیگران با وجود داشتن استعداد ذاتی در کار بازیگری، به واسطه هدایت مناسب کارگردان جایگاه خود را تثبیت نمودند که شیوه کارگردانی رضا عطاران را می توان در این حیطه قرار داد. عطاران با انتخاب های مناسب خود در واقع معرف برخی از استعدادهای بازیگری در تلویزیون بود. نگارش روایتی ساده و انتخاب بازیگرانی که جوهره طنز را در وجود خود به همراه دارند از ویژگی های بارز آثار رضا عطاران است; به تمام این موارد می توان خلق موقعیت های رئال و شبیه به زندگی عادی را افزود که خلاقیت بازیگران همواره در آن جاری است و همین نکته می تواند مهمترین عامل برای ارتباط گرفتن با بیننده باشد.
رضا عطاران کارگردان خلاق و هوشمندی است که با ایجاد موقعیت های کمیک و درعین حال پرمعنا درپی فراخواندن مخاطب به سمت اثر خویش است نه این که با ترفندهای پیچیده نگاه بیننده را به ناکجا آبادی ببرد که به هیچ وجه شباهتی به جامعه خود ندارد.
موقعیت های ساده و دلچسب در مجموعه هایی که توسط عطاران کارگردانی شده است، سلیقه کارگردان های دیگر و حتی بینندگان را نسبت به ساخت و تماشای آثار نمایشی در تلویزیون تغییر داد; شاید همین سادگی در پرداخت روایت برای اولین بار موجب شد تا بیینده ارتباط تنگاتنگی با این سریال برقرار نماید و در ادامه به انتظار ساخته های بعدی از این کارگردان بنشیند. اکنون به نظر می رسد جای ساخته های نمایشی از این جنس در تلویزیون خالی است و بدون شک بینندگان کمبود کارگردان هایی مثل رضا عطاران را که واقعیت های تلخ اجتماعی را در قاب طنز قرار دادند، به خوبی حس می نمایند.
One comment