«پرویزخان» احتمالا بهترین درام ورزشی تمام سینمای ایران است که مسیر خلق یک «تیم» را با حوصله و دقت روایت میکند؛ یک داستان واقعیِ قهرمانمحور.
تعداد فیلمهای فوتبالی در سینمای ایران کم نیست. از فیلمهای کمدی کممایهای مثل «قلقلک» و برخی فیلمهای یکبارمصرفی که با حضور ستارههای دنیای فوتبال ساخته شدهاند؛ تا فیلمهای جدی و قابل تاملی مثل «بیرو» که یک بیوگرافی خوشریتم و نوجوانپسند از دروازهبان اول تیم ملی فوتبال است. در میان این آثار، اما نمیشود یک اثر جدی را پیدا کرد که هم برای فوتبالدوستان جذاب باشد و هم اهالی سینما را راضی نگه دارد و از همه اینها مهمتر، خوشمضمون باشد. «پرویزخان»، اما در تحقق هر سهی این موارد موفق است.
نخستین فیلم علی ثقفی مایههای لازم برای تبدیل شدن به یک فیلم همزمان جدی و سرگرمکننده را دارد، چون کارگردان قبل از هرچیز تلاش میکند خوب قصه بگوید. قصهای که از همان دقایق اول و با بحرانی به بزرگی استعفای ۱۵ بازیکن از تیم ملی فوتبال کشور آغاز میشود و قلاب میاندازد. یک طرف قصه، ستارههای دهه شصت فوتبال مملکت قرار دارند و یک طرف، پیرمردی که به معلم اخلاق فوتبال ایران مشهور است، یعنی پرویز دهداری. قطبهای داستان خیلی زود خودشان را پیدا میکنند و مسالهی فیلم شکل میگیرد؛ مسالهی مواجهه با ستارههای یاغی که باید یا به قبول درخواستهایشان از جانب پیرمرد منجر شود یا به ساخت یک تیم ملی جدید.
با این داستان پرکشش، «پرویزخان» یک پاس گل درخشان برای تبدیلشدن به یک فیلم مخاطبپسند دریافت میکند و این پاس گل را با یک پرداخت جذاب و یک کارگردانی فکرشده، به گل تبدیل میکند. مهمترین مزیت این فیلم را باید در ریتم درست و روایت قاعدهمندش جستجو کرد. مساله، روشن است و نحوه مواجهه فیلم با این مساله، شفاف. ما با یک سرمربی بادیسیپلین مواجهیم که به هیچ بازیکنی باج نمیدهد و باید تیم ملی را در کوران چالشهای دهه شصت به یک تیم آبرومند تبدیل کند. این وسط هم بازیکنان مستعفی و هم برخی مسئولین کشور، از دهداری میخواهند کوتاه بیاید، اما او اهل کوتاه آمدن نیست و قصه با همین اصرار دهداری به «ساختن» اوج میگیرد. «پرویزخان» احتمالا بهترین درام ورزشی تمام سینمای ایران است که مسیر خلق یک «تیم» را با حوصله و دقت روایت میکند؛ یک داستان واقعیِ قهرمانمحور.
انتخاب بازیگر نقش اول نیز یکی از مزیتهای غیرقابل انکار «پرویزخان» است. سعید پورصمیمی نقش را به خوبی مال خود کرده و در پرداخت شخصیت یک سرمربی میهندوست و سختگیر به توفیق میرسد. اکتهای او خاصه در مواجهه با ستارگان جوان تیم ملی، دیدنی از کار درآمده. سایر بازیگران، به طور خاص بازیگر نقش «کریم باوی» هم عملکرد قابل قبولی در فیلم دارد. علاوه بر ترکیب بازیگران خوب، از طراحی صحنه و لباس دقیق و باجزئیات «پرویزخان» هم نباید گذشت که در خلق یک فضای باورپذیر به فیلم کمک میکند.
داستان «پرویزخان» یک داستان ملی است؛ قصهی علاقه به وطن و صبوری برای رسیدن به یک هدف باشکوه که تمام ایرانیان را خوشحال میکند. پرویز دهداری نماد بسیاری از وطندوستانی است که در نبرد همزمان با کجفهمی و بیتعهدی؛ فقط به خوشحالکردن مردم ایران میاندیشند. گذشته از برخی ضعفها در طراحی خردهپیرنگها، و البته خست فیلم در نمایش روند شکلگیری تیم جوانِ دهداری، «پرویزخان» را میتوان یکی از بهترینهای چندسال اخیر سینمای ایران دانست. یک فیلم امیدآفرین که حرفهای زیادی برای امروزِ ما دارد.
منبع:جوان آنلاین
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است