فیلم آرگایل ایده جالبی دارد، اما در عمل نمیتواند از پتانسیل بالایی که دارد به درستی استفاده کند و به اثری ناامید کننده تبدیل شده است.
متیو وان، کارگردان آثاری چون فیلم کیک-اس، فیلم X-Men: First Class و فیلمهای کینگزمن با یک فیلم اکشن جاسوسی و کمدی دیگر بازگشته است. فیلم آرگایل داستان یک جاسوس سطح جهانی را دنبال میکند که از مشکل فراموشی رنج میبرد و او باور دارد که یک رماننویس ژانر جاسوسی پرفروش بهنام الی کانوی است. پس از بازگشت خاطرات و مهارتهایش، او راهی را برای گرفتن انتقامش از سازمان مخفی دیویژن که برای آن کار میکرد، پیدا میکند.
ایده کلی فیلم این است که تمام اتفاقات کتابی که الی کانوی نوشته است، واقعا اتفاق افتادهاند یا قرار است رخ دهند. فیلم از همان ابتدا پتانسیل زیادی نشان میدهد و دیدن متیو وان روی صندلی کارگردانی باعث افزایش انتظار ما بهعنوان بیننده میشود. حتی فیلم شروع خوبی دارد که ما را بیشتر به یاد فیلمهای گارد سلطنتی میاندازد. فیلم ترکیبی از صحنههای اکشن اغراق شده تا صحنههای کمدی را ارائه میکند و روند فیلم تا حدی مشابه این فیلمها است.
فیلم شروع خوبی دارد و میتواند نوید اثری باشد که در قسمت اول فیلم کینگزمن آن تجربه را داشتیم. اما همهچیز به یکباره تغییر میکند و فیلم هرچقدر به جلوتر میرود بیشتر شبیه قسمتهای بعدی کینگزمن میشود. مشکل بزرگ فیلم از جایی آغاز میشود که نمیتواند شکل خوبی به داستان دهد و از همان ابتدا ما مشکلاتی با روند داستانی فیلم داریم. درست است که در چنین فیلمی نمیتوانیم انتظار یک داستان عمیق را داشته باشیم، اما مهمترین تویستهای داستانی فیلم از همان ابتدا مشخص و شفاف هستند.
فیلم با اینکه تلاش زیادی میکند تا اثری متفاوت را ارائه کند، اما در عمل یک فیلم کینگزمن با پوسته متفاوت است که میخواهد متفاوت باشد، ولی موفق نیست. درواقع هر لحظه که احساس میکنیم فیلم کم کم در حال به بن بست رسیدن است، متیو وان تصمیم میگیرد تا با یک تویست داستانی فیلم خود را نجات دهد. این موضوع در فیلم اول کینگزمن بهخوبی اجرا شد و نتیجه آن هم کاملا مثبت بوده است، اما در فیلم آرگایل کاملا این موضوع زیادهروی شده است.
درواقع متیو وان تصمیم داشته است تا با غافلگیر کردن بیننده در چندین نوبت مشکلات فیلم را پوشش دهد. فیلم از نظر داستانی نمیتواند ایدههای مناسب خود را به درستی پیادهسازی کند و به بن بست میخورد و در عوض میخواهد از مسیری دیگر این مشکلات را حل کند. درنهایت این چرخشهای داستانی تنها باعث لوث شدن داستان و این تویستها میشود و ضربه زیادی به داستان فیلم میزند و فیلم درنهایت نمیتواند از پتانسیلی که دارد استفاده کند.
درواقع تویست اصلی فیلم که نکته کلیدی فیلم است، تویست بهجا و جذابی است، اما وان نمیتواند آن را به شکلی که انتظارش را داریم، پیاده کند و درنهایت هم پایانبندی فیلم کاملا ناامید کننده است. حتی با اینکه پیشزمینه دنباله فیلم هم وجود دارد، اما مشکلاتی که فیلم در قسمت اول با آن مواجه است احتمالا مانع این موضوع میشود که فیلم بتواند درخشش لازم را حتی در دنباله خود داشته باشد. مشکل بزرگ دیگر این است که فیلم نمیتواند بالانس خوبی بین صحنههای اکشن، کمدی و درام خود پیدا کند و تنها این موضوع در ابتدا فیلم رعایت شده است.
مشکل این است که متیو وان فاصله زیادی از دورانی گرفته است که چنین بالانسی را بهخوبی اجرا میکرد و او آخرینبار در قسمت اول کینگزمن توانست به این مهم برسد. اما فیلم آرگایل دقیقا نقطه ناامید کننده ماجرا است که فیلم بهشدت طولانی است و صحنههای اکشن فیلم هم کیفیت کارهای سابق متیو وان را ندارد. صحنههای کمدی و اکشن فیلم دقیقا مشابه آثار کینگزمن است، اما با این تفاوت که کیفیت به مراتب پایینتری در مقایسه با این فیلمها دارند.
اما چرا صحنههای اکشن فیلم آرگایل درخشش فیلمهای سابق وان را ندارند؟ یک دلیل میتواند این باشد که این صحنهها تا حد زیادی تکراری شدهاند و وان نیاز داشت تا از روشی متفاوتتر این صحنهها پیادهسازی کند. او همچنین میتوانست بهجای اینکه صحنههای اغراق کننده در فیلم جای دهد، بیشتر به سمت اکشن واقعگرایانهتری برود تا خود را هم به چالش بکشد. اما یک مشکل بزرگ فیلم میتواند درجه سنی آن باشد که برخلاف فیلمهای کینزگمن، فیلم آرگایل دارای درجه سنی PG-13 است.
اگرچه درجه سنی تاثیر چندانی روی داستان و محتویات فیلم ندارد و نباید احساس کنیم رتبهبندی سنی دلیل مشکلات داستانی فیلم است و این تنها میتواند یک بهانه باشد، اما این موضوع قطعا روی صحنههای اکشن فیلم تاثیر منفی زیادی گذشته است. نکته صحنههای اغراق کننده آثار گذشته متیو وان این بود که این صحنههای حاوی خشونت بالایی هم هستند و در اینجا شاهد چنین موضوعی نیستیم و همین نکته ضربه زیادی زده است.
این موضوع پیامد زیادی برای فیلم دارد و بخش اکشن فیلم میتوانست راه نجات فیلم باشد. بهخصوص اینکه فیلم زمان زیادی دارد و بخش زیادی از فیلم میتوانست کوتاهتر شود یا اینکه با صحنههای اکشن بهتر و با خشونت بیشتری پر شود. اما مشکلات فیلم در اینجا به پایان نمیرسد و ما در گذشته در تبلیغات فیلم شاهد تمرکز روی بازیگرانی مثل هنری کویل بودیم. بااینحال این موضوع ضربه زیادی به فیلم وارد کرده است.
فیلم گروه بازیگران بزرگی دارد و در آن شاهد تعداد زیادی بازیگر هستیم که روی کاغذ مورد جذابی است، اما این موضوع کم کم به یک مشکل بزرگ برای فیلم تبدیل میشود که نمیتواند از آن رهایی پیدا کند. فیلم با اینکه فهرست گستردهای از بازیگران مثل هنری کویل و جان سینا تا سم راکول، برایان کرانستون و ساموئل ال جکسون دارد، اما فیلم بهخوبی به هر بازیگر زمان و فرصت کافی نمیدهد تا بتوانند درخشش لازم را داشته باشند.
تعداد بالای بازیگران و نامهای بزرگ کم کم به یک مشکل برای فیلم تبدیل شده است و میتوان احساس کرد که بسیاری از نامها صرفا برای استفاده تبلیغاتی هستند که از جمله شاخصترین آن میتوان به استفاده از دوا لیپا نام برد. در هر حال بسیاری از بازیگران فرصت و زمان کافی را برای اینکه بتوانند کاری انجام دهند ندارند و این خود یک نکته منفی است. البته این تمام ماجرا نیست و انتخاب برایس دالاس هاوارد برای نقش اصلی فیلم به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است.
درواقع فیلم میتوانست انتخاب به مراتب بهتری داشته باشد. با اینکه دالاس هاوارد تلاش خود را در فیلم کرده است، اما نکته این است که او برای این نقش نامناسب است و بیننده نمیتواند بهخوبی گذشته شخصیت را قبول کند. همچنین سم راکول تنها بازیگر فیلم آرگایل است که نمایش قابل قبولی دارد. او نهتنها مناسب نقش خود است، بلکه توانسته است در فیلم درخشش مناسبی داشته باشد و این دقیقا عکس بسیاری از ستارگان فیلم است.
فیلم آرگایل پتانسیل این را دارد که تبدیل به یک فیلم اکشن کمدی متفاوت شود، اما درنهایت بیشتر شبیه به یک کلون ضعیفتر شده و با خشونت بسیار کمتر فیلمهای کینزگمن تبدیل شده است. فیلم ستارگان زیادی دارد، اما ظاهرا بیشتر جنبه تبلیغاتی برای فیلم داشته است. فیلم آرگایل تجربه سرگرم کنندهای در مجموع میتواند باشد، اما سیر سقوطی متیو وان را ترسیم میکند و دیگر خبری از آن فیلمساز اکشنی نیست که پیش از او را میشناختیم.
منبع:زومجی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است